فعل کمکی ( auxiliary verb )
حالات: can, could
حالات: can, could
• (1) تعریف: to have the ability to.
• مشابه: know
• مشابه: know
- She can play the piano beautifully.
[ترجمه 1234] او می تواند پیانو را به زیبایی بنوازد.|
[ترجمه علی] او می تواند به زیبایی پیانو بنوازد|
[ترجمه Ata] آن زن می تواند به زیبایی پیانو بزند|
[ترجمه emily] آن زن میتواند به خوبی پیانو بزند|
[ترجمه Reza] او میتواند پیانو را به زیبایی بزند|
[ترجمه علیرضا] او می تواند به زیبایی پیانو را بنوازد|
[ترجمه علیرضا] پیانو او می تواند به زیبایی پیانو را بنوازد.|
[ترجمه علیرضا] وجود the در، جمله اصلی، پیانو را معرفه میکند. پس در ترجمه فارسی بعد از کلمه پیانو باید از "را" استفاده کنیم.|
[ترجمه گوگل] او می تواند پیانو را به زیبایی بنوازد[ترجمه ترگمان] او می تواند به زیبایی پیانو بنوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Can you swim?
[ترجمه Ata] آیا تو می توانی شما کنی؟|
[ترجمه محمد حسین کریمی] آیا تو می تونی شنا کنی. . . . شنا بلدی|
[ترجمه محمد حسین کریمی] شنا بلدی. . . . میتوانید شنا کنید|
[ترجمه R] تو می توانی شنا کنی؟|
[ترجمه علیرضا] شنا بلدید؟|
[ترجمه MesterMohamad] Can: میتونی . You:شما. Swim:شنا کردن . در واقع جواب از کلمه سوالی شروع میشه . میتونی. بعد فعل توبی شما بعد سویم که شنا کردن هست میشه میتونی تو شنا کنی|
[ترجمه گوگل] آیا می توانی شنا کنی؟[ترجمه ترگمان] شنا بلدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I can't cook, so I eat out a lot.
[ترجمه Setayesh-Arya] من نمیتونم آشپزی کنم، بنابراین زیاد بیرون ( منظور رستوران ) غذا می خورم|
[ترجمه Reza] من نمیتونم آشپزی کنم، بنابرین من زیاد بیرون غذا میخورم|
[ترجمه گوگل] من نمی توانم آشپزی کنم، بنابراین زیاد بیرون غذا می خورم[ترجمه ترگمان] من آشپزی بلد نیستم، بنابراین زیاد غذا می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to have the power or right to.
- Only the boss can hire and fire employees.
[ترجمه Setayesh-Arya] فقط رئیس می تواند کارکنانش را استخدام یا اخراج کند|
[ترجمه علیرضا] فقط رئیسه که میتونه کارمندا رو استخدام یا اخراج کنه.|
[ترجمه گوگل] فقط رئیس می تواند کارمندان را استخدام و اخراج کند[ترجمه ترگمان] تنها رئیس می تواند کارمندان را استخدام و اخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to have permission to.
- Can I come in?
[ترجمه محمد حسین کریمی] من میتونم بیام داخل. . . . آیا میتونم وارد شوم. . . . میتونم بیام تو|
[ترجمه علیرضا] میشه بیام تو؟|
[ترجمه حورا] من می تونم بیام داخل|
[ترجمه مهدیس] من میتونم داخل بشم؟|
[ترجمه گوگل] آیا می توانم وارد شوم؟[ترجمه ترگمان] میتونم بیام تو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You can't smoke anywhere in the hospital.
[ترجمه Setayesh-Arya] شما نمیتوانید در هیچ جای بیمارستان سیگار بکشید|
[ترجمه Hamidsoltani] شما نمی توانید هیچ جای بیمارستان سیگار بکشید|
[ترجمه گوگل] در هیچ جای بیمارستان نمی توانید سیگار بکشید[ترجمه ترگمان] تو نباید هیچ جا تو بیمارستان سیگار بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: used to express the potential for something to happen or to be as one expects.
- It can snow in this area even in May.
[ترجمه M.R.SHAKH] دراین منطقه میتواند برف ببارد حتی در ماه می.|
[ترجمه گوگل] حتی در ماه مه ممکن است در این منطقه برف ببارد[ترجمه ترگمان] در این منطقه حتی در ماه می هم برف می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He can't be her father because he's too young.
[ترجمه گوگل] او نمی تواند پدر او باشد زیرا خیلی جوان است
[ترجمه ترگمان] اون نمی تونه پدرش باشه، چون اون خیلی جوونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون نمی تونه پدرش باشه، چون اون خیلی جوونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a commercial metal container, often cylindrical, for food or other products.
- He prefers beer in a bottle to beer in a can.
[ترجمه Setayesh-Arya] او ترجیح می دهد آبجو در یک شیشه باشد تا در یک قوطی|
[ترجمه گوگل] او آبجو در بطری را به آبجو در قوطی ترجیح می دهد[ترجمه ترگمان] او آبجو را در بطری آبجو ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Food lasts quite a long time when stored in cans.
[ترجمه گوگل] زمانی که غذا در قوطی ها نگهداری می شود، ماندگاری زیادی دارد
[ترجمه ترگمان] غذا مدت زمان زیادی است که در قوطی ها نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] غذا مدت زمان زیادی است که در قوطی ها نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the contents of such a container.
- She ate the whole can of peaches.
[ترجمه Setayesh-Arya] او تمام کمپوت هلو را خورد|
[ترجمه گوگل] کل قوطی هلو را خورد[ترجمه ترگمان] اون کل قوطی هلو رو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Add one can of condensed milk to the mixture.
[ترجمه گوگل] یک قوطی شیر تغلیظ شده را به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه ترگمان] یک قوطی شیر عسلی را به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک قوطی شیر عسلی را به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a larger container for garbage or other waste.
- We bring the garbage cans out to the curb every Tuesday.
[ترجمه گوگل] ما هر سه شنبه سطل های زباله را به حاشیه می آوریم
[ترجمه ترگمان] ما هر سه شنبه سطل زباله را کنار می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما هر سه شنبه سطل زباله را کنار می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: (slang) the buttocks.
• مشابه: bottom
• مشابه: bottom
- How can you just sit there on your can and not help us?
[ترجمه گوگل] چگونه می توانید روی قوطی خود بنشینید و به ما کمک نکنید؟
[ترجمه ترگمان] چطور میتونی اونجا بشینی و به ما کمک نکنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چطور میتونی اونجا بشینی و به ما کمک نکنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: (slang) jail.
• مشابه: jug, stir
• مشابه: jug, stir
- He spent two years in the can.
[ترجمه arh616] او دو سال را در زندان به سر برد|
[ترجمه گوگل] او دو سال را در قوطی گذراند[ترجمه ترگمان] او دو سال را در قوطی به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: (slang) a restroom.
- The last time I saw him, he was in the can throwing up.
[ترجمه گوگل] آخرین باری که او را دیدم، در قوطی بود و داشت بیرون می زد
[ترجمه ترگمان] ، آخرین باری که دیدمش توی آسانسور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ، آخرین باری که دیدمش توی آسانسور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cans, canning, canned
حالات: cans, canning, canned
• (1) تعریف: to preserve (food) by sealing in a jar or can.
- We can tomatoes from our garden every summer.
[ترجمه گوگل] هر تابستان می توانیم از باغ خود گوجه فرنگی بگیریم
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم هر تابستون از باغ مون پول بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم هر تابستون از باغ مون پول بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (informal) to fire.
• مشابه: fire
• مشابه: fire
- His boss canned him for now showing up to work last Friday.
[ترجمه گوگل] رئیسش او را فعلاً کنسرو کرد که جمعه گذشته سر کار حاضر شد
[ترجمه ترگمان] رئیسش او را در حال حاضر آماده کرده بود تا جمعه گذشته کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رئیسش او را در حال حاضر آماده کرده بود تا جمعه گذشته کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (informal) to put a stop to.
- Please can that noise!
[ترجمه Setayesh-Arya] لطفا این سروصدا رو متوقف کن|
[ترجمه گوگل] لطفا می توانید آن سر و صدا![ترجمه ترگمان] خواهش می کنم این صدا و صدا کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید