consensus

/kənˈsensəs//kənˈsensəs/

معنی: اجماع، وفاق، توافق عام، رضایت و موافقت عمومی
معانی دیگر: همرایی، (فقه) اجماع، توافق (آرای عمومی)، اتفاق نظر همگان، همزبانی، عقیده ی اکثریت قریب به اتفاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: consensuses
(1) تعریف: general agreement in opinions, values, preferences, or the like.
متضاد: disagreement

- There is no consensus on the morality of abortion.
[ترجمه زارع] هیچ توافقی در مورد جنبه اخلاقی سقط جنین وجود ندارد
|
[ترجمه گوگل] در مورد اخلاقی بودن سقط جنین اتفاق نظر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] در مورد اخلاق سقط جنین هیچ اتفاق نظر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an opinion shared by a great majority.

- The consensus of viewers was that the film was dull.
[ترجمه گوگل] اتفاق نظر بینندگان این بود که فیلم کسل کننده است
[ترجمه ترگمان] اتفاق نظر تماشاگران این بود که فیلم بسیار کسل کننده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. consensus politics
پیروی از سیاستی که مورد حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد

2. the consensus was to abandon the project
عقیده ی همگان این بود که اجرای طرح متوقف شود.

3. there is broad consensus on this issue
توافق گسترده ای در این مورد وجود دارد.

4. He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
[ترجمه سامسون سرابی] او نخستین کسی بود که با این توافق عمومی مخالفت کرد و این طرح را به چالش کشید.
|
[ترجمه گوگل]او اولین کسی بود که اجماع را شکست و از این پیشنهاد انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی بود که به اجماع نظر داد و از پیشنهاد انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a consensus among teachers that children should have a broad understanding of the world.
[ترجمه گوگل]بین معلمان اتفاق نظر وجود دارد که کودکان باید درک وسیعی از جهان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در میان معلمان اتفاق نظر وجود دارد که کودکان باید درک وسیعی از جهان داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is difficult to reach a consensus about electoral reform.
[ترجمه دکتر حسین بیجاوی] به توافق رسیدن درمورد اصلاح انتخابات، دشوار دست.
|
[ترجمه گوگل]دستیابی به اجماع در مورد اصلاحات انتخاباتی دشوار است
[ترجمه ترگمان]رسیدن به اجماع در مورد اصلاحات انتخاباتی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The consensus amongst the world's scientists is that the world is likely to warm up over the next few decades.
[ترجمه گوگل]اتفاق نظر دانشمندان جهان بر این است که جهان احتمالاً در چند دهه آینده گرم خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اجماع در میان دانشمندان جهان این است که دنیا به احتمال زیاد در چند دهه آینده گرم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The two parties have reached a consensus.
[ترجمه learner] دو حزب به یک نتیجه رسیده اند
|
[ترجمه گوگل]دو طرف به اجماع رسیده اند
[ترجمه ترگمان]دو طرف به یک اجماع رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is the consensus of opinion at the afternoon meeting?
[ترجمه گوگل]اجماع نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟
[ترجمه ترگمان]اجماع نظر در جلسه بعد از ظهر چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The general consensus of opinion is that a high-fat diet is bad for you.
[ترجمه گوگل]اتفاق نظر کلی این است که رژیم غذایی پرچرب برای شما مضر است
[ترجمه ترگمان]نظر عمومی این است که یک رژیم غذایی با چربی بالا برای شما بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could we reach a consensus on this matter? Let's take a vote.
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانیم در این مورد به اجماع برسیم؟ بیایید رای بگیریم
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم در مورد این موضوع به توافق برسیم؟ بیا رای بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is skilled at achieving consensus on sensitive issues.
[ترجمه گوگل]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس ماهر است
[ترجمه ترگمان]او در دستیابی به اجماع در مورد مسائل حساس مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is broad consensus in the country on this issue.
[ترجمه گوگل]در این زمینه اجماع گسترده ای در کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این کشور اتفاق نظر گسترده ای در این کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a growing consensus of opinion on this issue.
[ترجمه گوگل]اجماع فزاینده ای در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اتفاق نظر فزاینده در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Consensus politics could easily come back into fashion.
[ترجمه گوگل]سیاست اجماع به راحتی می تواند به مد بازگردد
[ترجمه ترگمان]سیاست اجماع عمومی به راحتی می تواند به مد باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is a broad consensus of opinion about the policies which should be pursued.
[ترجمه گوگل]در مورد سیاست هایی که باید دنبال شود، اجماع گسترده ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک اجماع گسترده در مورد سیاست هایی وجود دارد که باید پی گیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجماع (اسم)
meeting, consensus

وفاق (اسم)
consensus

توافق عام (اسم)
consensus

رضایت و موافقت عمومی (اسم)
consensus

تخصصی

[صنعت] توافق عام، عامه پسند، وفاق، اجماع
[حقوق] اتفاق آراء
[ریاضیات] توافق، همراهی

انگلیسی به انگلیسی

• general agreement, majority
a consensus is general agreement amongst a group of people.

پیشنهاد کاربران

اجماع، همرایی
Consensus ( adj ) = توافقی
Consensus internal control= کنترل داخلی توافقی ( اصطلاحی در پیراپزشکی )
= building consensus
collaborative problem solving =
coming to an agreement =
= collaboration
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
اجماع
اجماع زمانی حاصل می شود که همه شرکت کنندگان شبکه در مورد ترتیب و محتوای بلوک ها در بلاکچین توافق کنند.
A consensus is a general agreement among a group of people
اجماع
Rather, Consensus has been related in opposition to this hadith
نظر اکثریت، اتفاق نظر، همرایی، اجماع
Broad consensusتوافق گسترده یا مردمی
Clear consensus توافق واضح و آشکار و روشن
Consensus document سند یا مستند توافق
Best result
اتفاق نظر جمعی
اجماع، توافق
در مقالات زیست شناسی
Consensus sequence ، معنی "توالی توافقی" میدهد.
[در بحث رمزارزها و بلاک چین] اجماع؛ توافق همگانی؛ نظر موافق یا مخالف اکثریت به علاوه یک
همه پسندی
گردفکس
consensus ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: اجماع
تعریف: توافق همگانی بدون اخذ رأی بر سر موضوعی که مستلزم تصمیم مشترک است
توافق
noun
🔴 : a general agreement about something : an idea or opinion that is shared by all the people in a group
[singular]
The ( general ) consensus ( of the group ) was to go ahead with the🔵 plan.
...
[مشاهده متن کامل]

🔵Scientists have not reached a consensus on the cause of the disease. [=scientists do not yet agree about the cause of the disease]
There is a growing consensus [=more and more people agree]🔵 about/on the need for further investigation.
What is the consensus of opinion among the experts? [=what do the🔵 experts all say?]
[noncount]
Everyone on the council seems to understand the need for🔵 consensus.
🔵There is a lack of consensus among the citizens.
🔵The decision was made by consensus.
اتفاق آرا رو دوستمون خیلی دقیق و بجا بکار برد. به نظرم بهترین معنیشه. یعنی موافقت و رای و نظر اکثریت یک گروه. همون Agreement تا حدودی

مورد رضایت همه
اجماع جهانی ابطال ناپذیر
اتفاق آرا
✔️ ⁩اجماع - اتفاق نظر همگان - هم رأیی
e. g.
1 ) some centrist Democrats have mistrusted him ever since he followed a stint as a Middle East peace negotiator in the Clinton administration by co - writing a 2001 essay in which he broke from a Washington consensus
...
[مشاهده متن کامل]

@NEW YORK TIMES
2 ) Iran, U. S. Inch Toward Nuclear Deal With Sanctions Consensus
3 ) The Vienna talks are focused on reaching a consensus on how the U. S. will remove hundreds of sanctions from Iran’s economy
@Bloomberg. com
4 ) Blinken said to call Cairo, Abu Dhabi in hunt for consensus on UN Gaza resolution

اجماع
که یکی از منابع اثبات حکم در فقاهت هم می باشد.
اجماع
informed consensus = اجماع صاحب نظران
متفق القولی، متحد القولی، هم صدایی، هم آوازی، هم داستانی، هم آهنگی، هم نوایی، هم اندیشی
درزیس شناسی حفاظت شده
agreement
وفاق
اتفاق نظر
همرایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس