conk

/ˈkɑːŋk//kɒŋk/

معنی: ضعیف شدن، از کار افتادن
معانی دیگر: کله، تو سری زدن، (خودمانی)، (انگلیس) بینی، دماغ، ضربه به سر، (گیاه شناسی) قارچ صدفی (رویش تاقچه مانند یا صدف مانند قارچ روی تنه ی درخت)، (آمریکا) کانک (آرایش موی برخی سیاهپوستان: صاف کردن موی مجعد به کمک دارو و روغن و غیره)، معمولا با out ضعیف شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard body of any of various shelflike fungi that grow on the sides of trees.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a hairstyle in which curly or kinky hair is straightened, usu. chemically.

(2) تعریف: this process of straightening hair.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: conks, conking, conked
• : تعریف: to straighten (curly or kinky hair) chemically.

جمله های نمونه

1. conk out
(خودمانی) 1- (ناگهان) خراب شدن،از کار افتادن

2. he's got a big conk
کله ی او گنده است.

3. Our car conked out on the way home.
[ترجمه گوگل]ماشین ما در راه خانه غرق شد
[ترجمه ترگمان]ماشین ما در راه برگشت به خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our car conked out when we had got only halfway.
[ترجمه گوگل]ماشین ما زمانی که فقط نصف راه را طی کرده بودیم غرق شد
[ترجمه ترگمان]وقتی فقط نصف راه رو رفتیم تو ماشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The car conked out at the crossroads.
[ترجمه گوگل]ماشین سر چهارراه به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در چهار راه به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our car conked out 5 miles from home.
[ترجمه گوگل]ماشین ما 5 مایلی از خانه دور شد
[ترجمه ترگمان]ماشین ما ۵ مایل از خونه فاصله داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was so tired she came home and conked out at eight o'clock.
[ترجمه گوگل]آنقدر خسته بود که به خانه آمد و ساعت هشت بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته بود که به خانه آمد و در ساعت هشت به خواب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dynamo conked out so we've got no electricity.
[ترجمه گوگل]دینام خاموش شد بنابراین ما برق نداریم
[ترجمه ترگمان]The در حال لرزیدن است، بنابراین ما برق نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I got home from work and I just conked out on the sofa.
[ترجمه Edi.nozari] از سر کار به خانه رسیدم و فورا بر روی کاناپه خراب شدم
|
[ترجمه گوگل]از سر کار برگشتم خونه و همین الان روی مبل رفتم بیرون
[ترجمه ترگمان]من از کار اومدم خونه و روی کاناپه خوابیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were waiting for the old man to conk out.
[ترجمه گوگل]آنها منتظر بودند تا پیرمرد بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که پیرمرد به خواب برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She conked out when she saw a dead body lying on the steps.
[ترجمه گوگل]وقتی جسدی را دید که روی پله‌ها افتاده بود، به هوش آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی یه جسد رو دید که روی پله ها خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She conked off for a long time after supper.
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی بعد از شام آشپزی کرد
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی بعد از شام در خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She never got her hair conked.
[ترجمه گوگل]او هرگز موهایش را ژولیده نکرد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت موهاش رو ضعیف نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His 62-year-old converted trawler conked out after leaving Newfoundland on the return leg.
[ترجمه گوگل]تراول 62 ساله تبدیل شده او پس از ترک نیوفاندلند در بازی برگشت به میدان رفت
[ترجمه ترگمان]trawler ۶۲ ساله او پس از اینکه نیوفاندلند را در پای بازگشت ترک کرد، conked شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضعیف شدن (فعل)
waste, attenuate, pine, weaken, conk

از کار افتادن (فعل)
stop, conk, hogtie, incapacitate

انگلیسی به انگلیسی

• blow to the head; head; nose; hairstyle in which the hair is straightened using chemicals
break down, decay; straighten curled hair by chemical means
your conk is your nose; an informal word.
if something such as a machine or vehicle conks out, it stops working or breaks down.

پیشنهاد کاربران

بپرس