[ترجمه گوگل] والدینشان به بچه ها یاد داده بودند که مراقب غریبه ها باشند [ترجمه ترگمان] والدین آن ها به بچه ها یاد داده بودند که نسبت به غریبه ها هشیار باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to be wary of or on guard against (usu. used imperatively). • مترادف: mind • مشابه: attend, heed, notice
- Beware the coming of night.
[ترجمه گوگل] مراقب آمدن شب باش [ترجمه ترگمان] از آمدن شب بر حذر باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. beware of evil friends!
از دوستان بد برحذر باش !
2. beware of the dog; it bites!
مواظب این سگ باشید; گاز می گیرد!
3. beware of the man who makes impossible promises!
از کسی که قول های غیرممکن می دهد پرهیز کن !
4. Beware of a man of one book.
[ترجمه حسن] مراقب مردی که یک کتاب دارد باشید
|
[ترجمه گوگل]مراقب مرد یک کتاب باش [ترجمه ترگمان]از مردی از یک کتاب آگاه باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Beware of a silent dog and still water.
[ترجمه گوگل]مراقب سگ ساکت و آب ساکن باشید [ترجمه ترگمان]از یک سگ ساکت و آب راکد آگاه باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is good to beware by other men’s harm.
[ترجمه گوگل]خوب است که از آسیب دیگران برحذر باشید [ترجمه ترگمان]خوب است که مراقب آسیب دیگران باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When the fox preacheth, then beware your geese.
[ترجمه گوگل]وقتی روباه موعظه می کند، مراقب غازهای خود باشید [ترجمه ترگمان]وقتی روباه وارد می شود، غاز شما را بر حذر می دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Beware of him who regards not his reputation.
[ترجمه گوگل]از کسی که به آبروی خود توجهی ندارد برحذر باشید [ترجمه ترگمان]از او آگاه باشید که به شهرت او توجه ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Beware,beware!he'll cheat'ithout scruple,who can without fear.
[ترجمه گوگل]مواظب باش، مواظب باش! او بدون ظلم فریب خواهد داد، کسی که می تواند بدون ترس [ترجمه ترگمان]بر حذر باش، مواظب باش! بدون ترس و تردید، بدون ترس و تردید تقلب خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Beware the Ides of March.
[ترجمه گوگل]مراقب ایده های ماه مارس باشید [ترجمه ترگمان]از نیمه ماه مارس آگاه باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Beware beginnings.
[ترجمه گوگل]مراقب شروع ها باشید [ترجمه ترگمان]از آغاز آگاه باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Beware of Greeks bearing gifts.
[ترجمه گوگل]مراقب هدایایی یونانی ها باشید [ترجمه ترگمان]از یونان آگاه باشید که هدایا را حمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Beware of being too impatient with others.
[ترجمه گوگل]مراقب بی حوصلگی بیش از حد با دیگران باشید [ترجمه ترگمان]مراقب باشید که نسبت به دیگران بیش از حد impatient باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Parents of either sex should beware of imposing their own tastes on their children.
[ترجمه گوگل]والدین هر دو جنس باید مراقب تحمیل سلیقه خود به فرزندانشان باشند [ترجمه ترگمان]والدین هر دو جنسیت نباید نسبت به تحمیل سلیقه خود نسبت به فرزندان خود هشیار باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Motorists were warned to beware of slippery conditions.
[ترجمه گوگل]به رانندگان هشدار داده شد که مراقب شرایط لغزنده باشند [ترجمه ترگمان]به Motorists هشدار داده شد که از شرایط لغزنده آگاه باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
حذر کردن از (فعل)
avoid, beware
برحذر بودن (فعل)
beware
زنهار دادن (فعل)
beware, quarter
ملتفت بودن (فعل)
mind, beware
انگلیسی به انگلیسی
• be cautious, be watchful if you tell someone to beware of a person or thing, you are warning them that the person or thing may harm them. be careful!, watch out!
پیشنهاد کاربران
بر حذر بودن مواظب بودن
آگاه باش. واژه ی آگاه با نگاهیدن درپیوند است پس در کل مشکلی نیست که be aware me را �به من آگاه باش� یا �aware me� مرا آگاه کن، بیاگاه مرا ، ترجمه کنیم ز یرا آگاه بودن همه ی معنی های دانستن، هشدار، اخطار، مراقب بودن را در خود دارد چون در ریشه شناسی تارگاهِ etymonline برای aware دو معنی گفته، یک شناختن و دو مراقب بودن، البته �بپا� را برابر aware هم میتوان به کاربرد ولی من بپا را برای watch out به کارمی برم. ... [مشاهده متن کامل]
پاییدن: to watch out, to endure اَزداییدن: to inform نِپاهیدن: to observe
alert آگاه باش
beware of him اونو بپا The beware me اونا منو میپان
verb: هشدار دادن آگاهی دادن اخطار دادن زنهار دادن مراقب بودن ملتفت کردن به عنوان مثال : 1 - Police warned drivers to beware 2 - They should beware of making hasty decisions