bellow

/ˈbeloʊ//ˈbeləʊ/

معنی: صدای شبیه نعره کردن، صدای گاو کردن، صدای غرش کردن، غریو کردن
معانی دیگر: سال بلو (نویسنده ی امریکایی)، هر چیز دم مانند (مثل فانوس دوربین های عکاسی قدیمی یا قسمت تاشونده ی آکاردئون)، (آهنگری) دم، باد دم، صدای گاو، مو، نعره، (مثل فیل) صدا کردن، نعره زدن، طنین انداز شدن، صدای بلند حاکی از درد کردن، (با صدای بلند) موییدن، صدای شبیه نعره کردن مثل گاو، صدای غرش کردن مثل اسمان غرش وصدای توپ

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bellows, bellowing, bellowed
(1) تعریف: to make the deep, loud cry of a bull.
مشابه: low, moo, roar

- We were terrified when the bull bellowed.
[ترجمه گوگل] وقتی گاو نر داد، وحشت کردیم
[ترجمه ترگمان] وقتی گاو نعره کشید ما وحشت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to shout loudly and with a deep tone.
مترادف: cry, holler, roar, shout, vociferate, yell
مشابه: bawl, clamor, rumble, whoop

- The neighbor banged on their door and bellowed at them to be quiet.
[ترجمه گوگل] همسایه در خانه آنها را کوبید و به آنها داد زد که ساکت باشند
[ترجمه ترگمان] همسایه ها در زدند و فریاد کشیدند که ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to utter loudly and powerfully.
مترادف: roar, shout, thunder
مشابه: bawl, blare, clamor, exclaim, holler, howl

- "Turn the water off!" he bellowed.
[ترجمه گوگل] "آب را قطع کن!" او فریاد زد
[ترجمه ترگمان] ! آب رو خاموش کن نعره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The officer bellowed his commands.
[ترجمه آنا] افسر فرمان هایش را نعره زد.
|
[ترجمه گوگل] افسر دستوراتش را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان] افسر فرمان داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: bellower (n.)
(1) تعریف: a deep, loud roar of a bull.
مترادف: roar
مشابه: low, moo

- We heard the bull's bellow from across the fields.
[ترجمه گوگل] صدای دم گاو نر را از آن سوی مزارع شنیدیم
[ترجمه ترگمان] صدای نعره گاو را از روی دشت ها شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act or sound of bellowing.
مترادف: roar
مشابه: bawl, cry, holler, shout, yell

جمله های نمونه

1. the mournful bellow of a dying elephant
نعره ی سوزناک فیل در حال مرگ

2. She gave a great bellow of laughter.
[ترجمه گوگل]او خنده بزرگی به پا کرد
[ترجمه ترگمان]از خنده روده بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The music was so loud we had to bellow at each other to be heard.
[ترجمه آنا] صدای موسیقی چنان بلند بود که ما مجبور شدیم به سوی همدیگر نعره بزنیم تا شنیده شویم.
|
[ترجمه گوگل]صدای موسیقی آنقدر بلند بود که مجبور شدیم صدای همدیگر را بشنویم
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی چنان بلند بود که مجبور بودیم به گوش یکدیگر نعره بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He woke with a bellow of rage.
[ترجمه گوگل]با صدای خشم از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]با فریادی از خشم از خواب پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you have to bellow in my ear?
[ترجمه گوگل]آیا باید در گوش من فریاد بزنی؟
[ترجمه ترگمان]مجبوری در گوشم نعره بکشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He gave a sudden bellow of laughter.
[ترجمه گوگل]صدای خنده ی ناگهانی زد
[ترجمه ترگمان]ناگهان شلیک خنده را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alex gave another bellow of laughter.
[ترجمه گوگل]الکس دوباره صدای خنده ای زد
[ترجمه ترگمان]آل کس خنده دیگری سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He gave a bellow of rage.
[ترجمه گوگل]او دم از عصبانیت داد
[ترجمه ترگمان]از شدت خشم نعره می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just then, she heard Mr Evan's bellow of rage.
[ترجمه گوگل]در همان لحظه صدای خشم آقای ایوان را شنید
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه صدای نعره و فریاد آقای اوان را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His voice rose to a bellow.
[ترجمه گوگل]صدایش تا حدی بالا رفت
[ترجمه ترگمان]صدایش مثل نعره بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
[ترجمه گوگل]بالور دمی از ترس بیرون داد و در همان لحظه درختان به داخل بسته شدند
[ترجمه ترگمان]Balor فریاد ترس را رها کردند و در همان لحظه درختان به درون بسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bellow when last here: A playground for the rich.
[ترجمه گوگل]آخرین بار در اینجا: زمین بازی برای ثروتمندان
[ترجمه ترگمان]: آخرین باری که اینجا بود یه زمین بازی برای پولدارها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rosenfeld and Saul Bellow used to collaborate in translating Eliot into Yiddish.
[ترجمه گوگل]روزنفلد و ساول بلو در ترجمه الیوت به ییدیش با یکدیگر همکاری می کردند
[ترجمه ترگمان]\"Rosenfeld\" و \"سول Bellow\" در ترجمه الیوت به \"یدی\" با یکدیگر هم کاری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A great bellow of inhuman rage froze his hand in mid air.
[ترجمه گوگل]دم بزرگی از خشم غیرانسانی دستش را در هوا یخ زد
[ترجمه ترگمان]غرش عظیمی از خشم غیر انسانی دستش را در هوا منجمد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Roth got to know Bellow in Chicago, where Roth worked as a university teacher, finding it a lively place.
[ترجمه گوگل]راث با بلو در شیکاگو، جایی که راث به عنوان معلم دانشگاه کار می کرد، آشنا شد و آنجا را مکانی پر جنب و جوش یافت
[ترجمه ترگمان]راث در شیکاگو به عنوان معلم در دانشگاه کار می کرد و راث به عنوان معلم در دانشگاه کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای شبیه نعره کردن (فعل)
bellow

صدای گاو کردن (فعل)
bellow, low, moo

صدای غرش کردن (فعل)
bellow

غریو کردن (فعل)
bellow, boom

انگلیسی به انگلیسی

• family name; saul bellow (1915-2005), canadian born american author, winner of the nobel prize for literature in 1976
roar, yell, loud deep shout
roar; yell, raise one's voice, shout loudly
if someone bellows, they shout in a loud, deep voice. verb here but can also be used as a count noun. e.g. he raised his voice to a bellow.
when an animal bellows, it makes a loud, deep sound.
a bellows is a device used for blowing air into a fire in order to make it burn more fiercely. the plural is also `bellows'.

پیشنهاد کاربران

Bellow refers to a loud and deep shouting or yelling sound. It is often associated with a strong and powerful tone of voice.
صدای بلند و شدید فریاد یا داد و بیداد، عربده
اغلب با لحن صدای قوی و قدرتمند همراه است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
He let out a bellow of frustration when he realized he had missed his flight.
In a heated argument, someone might bellow, “I’ve had enough of your lies!”
A person describing a commanding voice might say, “He spoke with a bellow that could be heard across the room. ”

bellow
🛑 این سه تا واژه رو با هم اشتباه نگیرید
⭕️ bellow : shout in a deep voice
عربده کشیدن ، غرش کردن ، نعره کشیدن
⭕️ bellows :
۱ _ وسیله ای با کیسه هوا که با فشرده شدن با دو دسته جریان هوا از خود ساطع می کند و برای دمیدن هوا در آتش استفاده می شود
...
[مشاهده متن کامل]

۲ _ یک شی یا وسیله ای با دو طرف هماهنگ که به آن اجازه انبساط و انقباض می دهد، مانند لوله ای که لنز را به بدنه دوربین متصل می کند
⭕️ below :
زیر ، پایین

داد و هوار
فوت کردن. فوت کننده. دمنده
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

صدای ماغ گاو
با below اشتباه نگیرین. . .
پایین ، مقابل

بپرس