1. bring a pot of wine so that we may drink
یک کوزه می بیار تا نوش کنیم.
2. bring me a perier with lime, please
لطفا یک پریه با لیموترش برایم بیاورید.
3. bring me another tea and please don't spare the sugar
یک چای دیگر برایم بیاور و لطفا در شکر صرفهجویی نکن.
4. bring only what you need!
فقط آنچه که نیاز داری بیاور!
5. bring the chemicals into immediate contact
تماس مستقیم بین مواد شیمیایی برقرار کنید.
6. bring (or call) into action
به عمل در آوردن،جامهی عمل پوشاندن به
7. bring (or come or get) into line
به صف کردن (یا شدن)،ردیف کردن،همساز کردن،سر راست کردن
8. bring (someone) to reason
(کسی را) سرعقل آوردن،(با استدلال) قانع کردن
9. bring (something) into question
مورد بحث یا توجه قرار دادن،پیش کشیدن،پرسشپذیر کردن
10. bring (something) to a boil
جوش آوردن (چیزی را)
11. bring a charge against someone
کسی را رسما متهم کردن
12. bring about
موجب شدن،به بار آوردن،سبب شدن
13. bring actio ...