معنی: سایش، خراش، اصطکاک، مالشمعانی دیگر: ساییدگی، رفتگی (در اثر مالش)، همسایش، فرسایش، فرسودگی، از دست دادن کارمند (و غیره) به طور عادی (مثلا بازنشستگی و غیره)
• (1)تعریف: a gradual wearing down or erosion as a result of friction. • مشابه: abrasion
• (2)تعریف: a gradual erosion of strength or morale.
- They were now fighting a war of attrition.
[ترجمه سامان] اکنون هر دو در حال جنگی فرسایشی بودند
|
[ترجمه گوگل] آنها اکنون در حال مبارزه با یک جنگ فرسایشی بودند [ترجمه ترگمان] اکنون در حال جنگ و جدال بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: the gradual decrease in the membership of a group as a result of not replacing those who leave.
- Due to attrition, the church congregation had dwindled to only one hundred members.
[ترجمه گوگل] به دلیل فرسودگی، جماعت کلیسا تنها به صد نفر کاهش یافته بود [ترجمه ترگمان] کلیسا به خاطر فرسایشی، به صد نفر تقلیل یافته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. tooth attrition
ساییدگی دندان
2. war of attrition
جنگ فرسایشی
3. They're trying to stop the attrition of their rights.
[ترجمه محسن قنبری] آنها در تلاش برای جلوگیری از تضییع حقوق خود هستند.
|
[ترجمه گوگل]آنها تلاش می کنند جلوی تضییع حقوق خود را بگیرند [ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا از فرسایش حقوق خود جلوگیری کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Staff reductions could be achieved through attrition and early retirements.
[ترجمه مرضیه ف] کاهش کارکنان، ممکن است به دلیل ترک سازمان و بازنشستگی پیش از موعد باشد.
|
[ترجمه learner] از طریق تعدیل و بازنشستگی پیش از موعد کاهش کارکنان حاصل میشه
|
[ترجمه محسن قنبری] کاهش تعداد کارکنان از طریق تعدیل نیرو و بازنشستگی زودهنگام امکان پذیر است.
|
[ترجمه گوگل]کاهش کارکنان را می توان از طریق فرسایش و بازنشستگی پیش از موعد به دست آورد [ترجمه ترگمان]کاهش کارکنان می تواند از طریق فرسایش و بازنشستگی زودهنگام حاصل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That compares with an attrition rate of just over a quarter during Ronald Reagan's presidency.
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با نرخ فرسایش کمی بیش از یک چهارم در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان است [ترجمه ترگمان]این قابل مقایسه با نرخ فرسایشی در طول یک چهارم دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The 05 percent attrition rate the agency had managed to maintain promised to go straight through the roof.
[ترجمه learner] نرخ تعدیل پنج درصدی که آژانس با مدیریت حفظ کرده تبود . وعده داده شده که سر به فلک بکشد
|
[ترجمه گوگل]نرخ فرسایش 05 درصدی که آژانس موفق به حفظ آن شده بود، وعده داده بود که مستقیماً از پشت بام عبور کند [ترجمه ترگمان]میزان اصطکاک ۰۵ درصد از این آژانس توانسته بود قول دهد که مستقیما از سقف عبور کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. One is to continue his war of attrition against parliament, albeit from a position of greater strength since the referendum.
[ترجمه گوگل]یکی این است که به جنگ فرسایشی خود علیه پارلمان ادامه دهد، البته از موضع قدرت بیشتر از زمان رفراندوم [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها ادامه دادن به جنگ فرسایشی علیه پارلمان، البته از موضع قدرت بیشتر از زمان برگزاری رفراندوم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The highlights of this war of attrition are well known.
[ترجمه گوگل]نکات برجسته این جنگ فرسایشی به خوبی شناخته شده است [ترجمه ترگمان]نکات برجسته این جنگ فرسایشی به خوبی شناخته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Their attrition rates generally are even higher than the rates at four-year institutions.
[ترجمه گوگل]نرخ فرسایش آنها به طور کلی حتی بالاتر از نرخ موسسات چهار ساله است [ترجمه ترگمان]میزان اصطکاک آن ها به طور کلی بالاتر از نرخ ها در چهار سال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Siemens builds an attrition rate into its design and does not anticipate that all students will finish.
[ترجمه گوگل]زیمنس نرخ ساییدگی را در طراحی خود ایجاد می کند و پیش بینی نمی کند که همه دانش آموزان تمام شوند [ترجمه ترگمان]زیمنس بر روی طراحی خود نرخ فرسایشی می سازد و پیش بینی نمی کند که تمام دانش آموزان پایان خود را به پایان برسانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It assumes a 5 percent annual attrition rate but that might be over-generous.
[ترجمه گوگل]نرخ فرسایش سالانه 5 درصد را در نظر می گیرد، اما ممکن است بیش از حد سخاوتمندانه باشد [ترجمه ترگمان]یک نرخ فرسایشی ۵ درصد را فرض می کند اما ممکن است بیش از حد بخشنده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some City Council members favor saving money through attrition of older officers.
[ترجمه learner] بعضی از اعضا شورای شهر از تعدیل پرسنل مسن تر حمایت می کنند
|
[ترجمه گوگل]برخی از اعضای شورای شهر از صرفه جویی در پول از طریق فرسایش افسران مسن تر حمایت می کنند [ترجمه ترگمان]برخی از اعضای شورای شهر به نفع صرفه جویی در پول از طریق اصطکاک افسران مسن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rodrigo now began a systematic war of attrition, biting deep into Valencian territory and reducing several of its castles to rubble.
[ترجمه گوگل]رودریگو اکنون یک جنگ فرسایشی سیستماتیک را آغاز کرد و در اعماق قلمرو والنسیا گاز گرفت و چندین قلعه آن را به ویرانه تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]در این هنگام، رودریگو \" جنگ سیستماتیک فرسایشی را آغاز کرد، و عمیقا در قلمرو Valencian فرو رفت و چندین تن از قلعه های خود را به ویرانه تبدیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] سایش - فرسایش اصطکاکی [مهندسی گاز] سائیدگی، اصطکاک، مالش [زمین شناسی] سایش سایش متقابل قطعه سنگ ها ظرف حمل و نقل بوسیله باد، آب، یا یخ بطوری که اندازه آنها کوچک شده، نرم و گرد شوند این اصطلاح را نباید با شست وساب مخلوط کرد [آب و خاک] سایش، مالش
انگلیسی به انگلیسی
• wearing down by friction, erosion; rubbing; weakening by constant harassing or abuse attrition is a process in which you steadily reduce the strength of an enemy by continually attacking them; a formal word. attrition is the reduction in a company's workforce that is caused by not replacing people when they leave or retire.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: The gradual reduction or weakening of something, typically through continuous pressure 🔍 مترادف: Erosion ✅ مثال: The company's workforce experienced attrition due to constant layoffs and resignations.
تعدیل نیروی انسانی
اصطکاک، خراش، مالش، مس
فرسایش. تضعیف مثال: They're trying to stop the attrition of their rights. آنها دارند تلاش می کنند از تضعیف حقوقشان ممانعت بکنند.
لانگمن دیکشنری : فرسایش
colleges try not to have a high rate of attrition دانشکده ها تلاش می کنند تا میزان ترک تحصیل ( ریزش نیروی انسانی ) نداشته باشند .
1 - /əˈtrɪʃ. ən/ Gradually making something weaker and destroying it, especially the strength or confidence of an enemy by repeatedly attacking it به مرور چیزی را ضعیف کردن یا از بین بردن، بویژه قدرت یا اطمینان دشمن را با حملات مکرر ... [مشاهده متن کامل]
فرسایش توان، قدرت و اطمینان دشمن Terrorist groups and the government have been engaged in a costly war of attrition since 2008 2 - A reduction in the number of employees in a company made by not replacing those who leave, rather than forcing people to leave their jobs تعدیل نیروی انسانی در یک سازمان The majority of jobs will go through natural attrition Staff attrition rates are high
Language attrition: زبان پریشی
attrition ( علوم نظامی ) واژه مصوب: فرسایش تعریف: کاهش اثربخشی یک نیروی نظامی به علت از دست دادن نیروی انسانی و تجهیزات یا افزارگان
کاهش نیروی انسانی
patient attrition: ریزش بیمار
ریزش نیروی انسانی
کناره گیری ورزش: کناررفتن یا خروج از مسابقه مذهب:پشیمانی، ندامت، توبه علوم نظامی: فرسایش نیروها
کم شدن تعداد شرکت کنندگان در یک تحقیق Participants dropping