اسم ( noun )
• (1) تعریف: concentration of mental powers, esp. on a particular object.
• مترادف: concentration, intentness
• متضاد: inattention
• مشابه: care, consciousness, contemplation
• مترادف: concentration, intentness
• متضاد: inattention
• مشابه: care, consciousness, contemplation
- The movie held our attention for three hours.
[ترجمه مهدیه] فیلم توجه ما را سه ساعت به خود جلب کرد.|
[ترجمه 💋💋ムЯყム💋💋] فیلم سه ساعته توجه ما را به خودش جلب کرد|
[ترجمه agkh] فیلم توجه ما را سه ساعت جلب کرد.|
[ترجمه متین] فیلم سینمایی سه ساعته توجه ما را به خود جلب کرد|
[ترجمه ♡] فیلم توجه ما را برای سه ساعت به خودش جلب کرد|
[ترجمه حوریا خانوم عاشق سوتین] فیلم توجه من را سه ساعت جلب کرد. یا سینه هایم توجه عشقم را جلب کرد|
[ترجمه حسین رحمانی] آن فیلم سه ساعت مشغول مان کرد.|
[ترجمه تینا] فیلم به مدت سه ساعت ما را مشغول کرد|
[ترجمه محمد مهدی] آن فیلم توجه ما را برای سه ساعت به خود جلب کرد|
[ترجمه تارا کاشفی] آن فیلم سه ساعت توجه ما را به خود جلب کرد .|
[ترجمه �ž�d�h✌🏼] ان فیلم توجه مارا برای سه ساعت به خود جمع کرد|
[ترجمه p] فیلم سینمایی توجه ما را سه ساعت به خود جلب کرد|
[ترجمه پرنیان] فیلم توجه ما را برای سه ساعت به خود جلب کرد|
[ترجمه مهدیه] فیلم به مدت سه ساعت توجه ما را به خود جلب کرد|
[ترجمه هانیه🖤] فیلم س ساعت توجه مارا ب خودش جلب کرد|
[ترجمه mobina] فیلم به مدت سه ساعت توجه ما را جلب کرد|
[ترجمه 👣] فیلم توجه مارا سه ساعت به خود جلب کرد|
[ترجمه خلیفه کون تاقار] فیلم توجه مارا برای سه ساعت جلب کرد|
[ترجمه رایدن جون عاشق کون تاقارا] فیلم توجه ما را بمدت سه ساعت به خود جلب کرد.|
[ترجمه گوگل] این فیلم به مدت سه ساعت توجه ما را به خود جلب کرد[ترجمه ترگمان] فیلم به مدت سه ساعت توجه ما را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: consideration or notice.
• مترادف: awareness, consideration, notice
• متضاد: disregard
• مشابه: care, heed, investigation, observation, scrutiny, spotlight, thought
• مترادف: awareness, consideration, notice
• متضاد: disregard
• مشابه: care, heed, investigation, observation, scrutiny, spotlight, thought
- I attracted their attention by waving my umbrella.
[ترجمه محمد م] من توجه آنها را با تکان دادن چترم جلب کردم.|
[ترجمه Sasa5] من توجه انها را با تکان دادن چترم جلب کردم|
[ترجمه Hani] من باتکان دادن چترم، توجه آنهاراب سمت خودجلب کردم!|
[ترجمه گوگل] با تکان دادن چترم توجه آنها را جلب کردم[ترجمه ترگمان] با تکان دادن چترم، توجه آن ها را به خود جلب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The problem finally came to the attention of the boss.
[ترجمه Hani] سرانجام مشکل توجه رئیس راجلب کرد.|
[ترجمه گوگل] مشکل بالاخره متوجه رئیس شد[ترجمه ترگمان] مشکل سرانجام توجه رئیس را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'd appreciate it if you'd give this serious matter your attention.
[ترجمه No name] فیلم به مدت سه ساعت توجه مارا به خود جلب کرد.|
[ترجمه محمد م] من قدردان شما خواهم بود اگر به این موضوع جدی ( و مهم ) توجهتان را جلب کنید .|
[ترجمه نیما نورزاده] ممنون میشم اگر شما به این موضوع مهم توجه کنید.|
[ترجمه مهرنوش] بسیارممنون میشم اگه به این موضوع جدی توجه کنید|
[ترجمه تورک اوغلان] ممنون میشم اگه به این موضوع جدی توجه کنی|
[ترجمه Hani] من ازشماممنون میشم اگردررابطه بااین موضوع جدی، توجه خودراب من بدهید.|
[ترجمه گوگل] اگر به این موضوع جدی توجه کنید ممنون می شوم[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون میشم اگه این موضوع جدی رو به خودت جلب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (usu. pl.) acts of politeness, respect, or affection.
• مترادف: amenities, regards
• متضاد: disregard
• مشابه: affection, civilities, courting, courtship, urbanities
• مترادف: amenities, regards
• متضاد: disregard
• مشابه: affection, civilities, courting, courtship, urbanities
• (4) تعریف: a military stance in which the body is erect, the legs and feet together, and the eyes forward.