• (1)تعریف: in an audible voice; not in silence or a whisper. • مترادف: audibly, clearly, distinctly, orally, plainly • متضاد: silently • مشابه: perceptibly
- Please read aloud to the class.
[ترجمه گوگل] لطفا با صدای بلند برای کلاس بخوانید [ترجمه ترگمان] لطفا با صدای بلند برای کلاس بخوانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: in a raised voice. • مترادف: loudly, resoundingly, sonorously
جمله های نمونه
1. to speak aloud
بلند حرف زدن
2. he began to execrate aloud
او با صدای بلند شروع به ناسزا گفتن کرد.
3. please read the letter aloud
لطفا نامه را با صدای رسا بخوانید.
4. He read his sister's letter aloud.
[ترجمه گوگل]نامه خواهرش را با صدای بلند خواند [ترجمه ترگمان]نامه خواهرش را با صدای بلند خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Joanne, would you read the poem aloud?
[ترجمه گوگل]جوآن، آیا شعر را با صدای بلند می خوانی؟ [ترجمه ترگمان]جوان شعر رو با صدای بلند خوندی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Please read the following sentences aloud.
[ترجمه گوگل]لطفا جملات زیر را با صدای بلند بخوانید [ترجمه ترگمان]لطفا این جمله را با صدای بلند بخوانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When we were children, our father read aloud to us.
[ترجمه گوگل]وقتی بچه بودیم پدرمان برایمان بلند می خواند [ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم، پدر ما با صدای بلند برای ما کتاب می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Please read this passage aloud, Jennifer.
[ترجمه گوگل]جنیفر لطفا این قسمت را با صدای بلند بخوانید [ترجمه ترگمان]لطفا این راهرو را با صدای بلند بخوانید، جنیفر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I heard him suddenly laugh aloud.
[ترجمه گوگل]شنیدم که ناگهان بلند بلند خندید [ترجمه ترگمان]ناگهان صدای خنده او را شنیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "I'll buy a new car,"Tom thougt aloud.
[ترجمه امین جهانگرد] تام داشت بلند بلند فکر میکرد که یک ماشین جدید میخرد
|
[ترجمه گوگل]تام با صدای بلند فکر کرد: "من یک ماشین جدید می خرم " [ترجمه ترگمان]تام با صدای بلند گفت: ماشین نو می خرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "Where's Natasha?" she wondered aloud.
[ترجمه گوگل]"ناتاشا کجاست؟" او با صدای بلند تعجب کرد [ترجمه ترگمان]ناتاشا کجاست؟ با صدای بلند فکر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The pain made him cry aloud.
[ترجمه امین جهانگرد] درد بقدری بود که بلند بلند گریه کرد
[ترجمه گوگل]درد باعث شد با صدای بلند گریه کند [ترجمه ترگمان]درد او را با صدای بلند گریه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He read her letter aloud to the rest of the family.
[ترجمه گوگل]نامه او را با صدای بلند برای بقیه اعضای خانواده خواند [ترجمه ترگمان]نامه را با صدای بلند برای بقیه خانواده خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Denis almost gasped aloud in astonishment.
[ترجمه گوگل]دنیس با تعجب تقریباً با صدای بلند نفس نفس زد [ترجمه ترگمان]دنی مات و مبهوت نفسش را در سینه حبس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. "I'm done for!" he shouted aloud.
[ترجمه گوگل]"من تمام کردم برای!" او با صدای بلند فریاد زد [ترجمه ترگمان]کارم تمومه! با صدای بلند فریاد زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
با صدای بلند (قید)
aloud
بلند (قید)
aloud, loudly
انگلیسی به انگلیسی
• in a natural speaking voice when you speak or read aloud, you speak so that other people can hear you.