پسوند ( suffix )
• : تعریف: variant of -agogue.
صفت ( adjective )
• : تعریف: highly excited and full of anticipation.
• مترادف: anticipative, eager, expectant, on pins and needles, on tiptoe, psyched up
• متضاد: uneager, unenthusiastic
• مشابه: anticipatory, anxious, breathless, enthusiastic, excited, impatient, nervous
• مترادف: anticipative, eager, expectant, on pins and needles, on tiptoe, psyched up
• متضاد: uneager, unenthusiastic
• مشابه: anticipatory, anxious, breathless, enthusiastic, excited, impatient, nervous
- The townspeople are agog over the visit of the President.
[ترجمه و.ت] شهروندان مشتاق به دیدار رئیس جمهور هستند|
[ترجمه گوگل] مردم شهر از سفر رئیس جمهور متأسف هستند[ترجمه ترگمان] مردم شهر منتظر دیدار رئیس جمهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When the huge package arrived, the children were agog with curiosity.
[ترجمه گوگل] وقتی بسته بزرگ رسید، بچه ها از کنجکاوی غمگین بودند
[ترجمه ترگمان] وقتی بسته بزرگ رسید بچه ها با کنجکاوی هیجان زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی بسته بزرگ رسید بچه ها با کنجکاوی هیجان زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in an expectant and highly excited manner.
• مترادف: eagerly, expectantly
• مشابه: excitedly
• مترادف: eagerly, expectantly
• مشابه: excitedly
- The fans of the celebrity rushed agog toward the arriving limousine.
[ترجمه گوگل] طرفداران این سلبریتی با عجله به سمت لیموزین در حال ورود هجوم بردند
[ترجمه ترگمان] طرفداران فرد مشهور با عجله به طرف لیموزین وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طرفداران فرد مشهور با عجله به طرف لیموزین وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید