ado

/əˈduː//əˈduː/

معنی: گرفتاری، خرخشه
معانی دیگر: هیاهو، قیل و قال، بیا و برو، هیجان، شر و شور، جنجال، atdo : مصدرحال فعل do to مثل ado have to بمعنی کارداشتن پرمشغله بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: excited activity; fuss.
مترادف: bustle, stir, to-do
مشابه: activity, agitation, brouhaha, commotion, excitement, fanfare, flurry, fuss, hubbub, hurly-burly, hurry-scurry, hustle

- There was much ado in preparation for our trip.
[ترجمه آرش خراط] تدارک سفر ما پر از جنجال بود.
|
[ترجمه گوگل] برای آماده شدن برای سفر ما سر و صدای زیادی وجود داشت
[ترجمه ترگمان] در تدارک سفر ما بسیار مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. much ado about nothing
هیاهوی بسیار برای هیچ

2. much ado about nothing
سر و صدای زیادی درباره ی هیچ،جنجال بی سبب

3. without further ado
بدون درد سر بیشتر،بدون بگو مگوی دیگر

4. Without more/much/further ado, we set off.
[ترجمه مریم سالک زمانی] فورا رهسپار شدیم.
|
[ترجمه گوگل]بدون بحث بیشتر/خیلی/بیشتر به راه افتادیم
[ترجمه ترگمان]بدون معطلی بیش از حد، راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So without further ado, I'll now ask Mr Davis to open the debate.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بدون فوت وقت از آقای دیویس خواهش می کنم بحث را شروع کنند.
|
[ترجمه گوگل]بنابراین بدون هیچ مقدمه ای، اکنون از آقای دیویس می خواهم که بحث را باز کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین بدون معطلی، از آقای دیویس می خواهم بحث را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was all much ado about nothing.
[ترجمه مریم سالک زمانی] این همه داد و قال سر هیچ.
|
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد هیچ چیز سر و صدا بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز در مورد هیچ و پوچ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My sister always makes much ado about nothing.
[ترجمه مریم قبادی زاده] خواهرم همیشه قیل و قال الکی راه می اندازد
|
[ترجمه ایمان حجتی] خواهرم همیشه سر هیچی جنجال به پا میکنه. خواهرم همیشه بیخودی جنجال به پا میکنه
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] خواهرم همیشه از کاه ، کوه میسازه!
|
[ترجمه گوگل]خواهر من همیشه در مورد هیچ چیز غوغا می کند
[ترجمه ترگمان] خواهرم همیشه در مورد هیچی توضیح میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So, without more ado, let me introduce tonight's guests.
[ترجمه مریم سالک زمانی] هیاهو راه انداختن دربارۀ چیزی
|
[ترجمه گوگل]پس اجازه دهید بدون صحبت بیشتر مهمان های امشب را معرفی کنم
[ترجمه ترگمان]پس، بدون هیچ توضیحی اجازه بده مهمون های امشب رو بهت معرفی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. make much ado about sth.
[ترجمه گوگل]در مورد sth صحبت های زیادی کنید
[ترجمه ترگمان]در مورد چیزی درست حرف بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then, without more ado, he loaded the horses into the trailer.
[ترجمه گوگل]سپس بدون معطلی اسب ها را در تریلر سوار کرد
[ترجمه ترگمان]سپس، بی آن که حرفی بزند، اسب ها را به کابین پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then, without more ado, he turned on his heel and left, slamming the door behind him.
[ترجمه گوگل]بعد بدون حرف بیشتر روی پاشنه اش چرخید و رفت و در را پشت سرش کوبید
[ترجمه ترگمان]سپس بی آنکه حرفی بزند روی پاشنه پا چرخید و در را پشت سرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thereafter there was much ado about nothing until Liverpool strolled forward to double their advantage on 27 minutes.
[ترجمه گوگل]پس از آن سر و صدای زیادی در مورد هیچ چیز وجود داشت تا اینکه لیورپول به جلو رفت تا برتری خود را در دقیقه 27 دو برابر کند
[ترجمه ترگمان]از آن پس تا زمانی که لیورپول به سمت جلو گام برداشت تا امتیاز آن ها را در عرض ۲۷ دقیقه دو برابر کند، در مورد هیچ چیز زیادی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Much Ado the shift to verse expresses the bitterness and sense of betrayal felt by Claudio at Hero's supposed infidelity.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از غوغا، تغییر به آیه بیانگر تلخی و احساس خیانت است که کلودیو در خیانت فرضی هیرو احساس کرد
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از هیاهوی، تغییر به شعر بیانگر تلخی و حس خیانت است که کلادیو در بی وفایی خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He entered her without further ado.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ حرفی وارد او شد
[ترجمه ترگمان]بی آنکه حرفی بزند وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bloomsbury makes much ado about its author, David Mason.
[ترجمه گوگل]بلومزبری درباره نویسنده خود، دیوید میسون، غوغا می کند
[ترجمه ترگمان]بلومزبری همچنین شایعات زیادی در مورد مولف خود، دیوید میسون، ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتاری (اسم)
scrape, ado, involvement, plight, entanglement, captivity, hitch, assurance, constraint, mire, drawing, snarl, encumbrance, nodus, tanglement

خرخشه (اسم)
ado

انگلیسی به انگلیسی

• microsoft interface that provides a fast and universal method for accessing different types of databases (computers)
commotion, flurry, activity; excitement
something that is done without further ado is done immediately.

پیشنهاد کاربران

دردسر
جنجال
آشوب
توجه
صرف وقت
مثال:
Nuclear weapons are dismantled at the U. S. Department of Energy’s ( DOE ) Pantex facility near Amarillo, Texas, where “much ado” is paid to CRITICAL STEPS.
هیاهو، هنگامه، غوغا ( کهنه )
make much ado ( about something )
هیاهو به راه انداختن درباره چیزی
without further/more ado
بدونِ معطلی، بدونِ فوتِ وقت
هیاهو، قیل و قال، جار و جنجال
without further/more ado = بدون معطلی، بدون فوت وقت
make much ado about sth= هیاهو به راه انداختن دربارۀ چیزی
without any further ado
بدون هیچ معطلی
Much Ado About Nothing
هیاهوی بسیار برای هیچ - نمایشنامه ی کمدی اثر ویلیام شکسپیر
without more ado
بدون هیچگونه معطلی
روده درازی، وراجی

بپرس