فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: absorbs, absorbing, absorbed
مشتقات: absorbable (adj.), absorber (n.)
حالات: absorbs, absorbing, absorbed
مشتقات: absorbable (adj.), absorber (n.)
• (1) تعریف: to take in or soak up.
• مترادف: soak up
• متضاد: discharge, emit, exude, repel, secrete
• مشابه: assimilate, blot, comprehend, devour, digest, drink, grasp, imbibe, ingest, osmose, soak, sop, sponge, understand
• مترادف: soak up
• متضاد: discharge, emit, exude, repel, secrete
• مشابه: assimilate, blot, comprehend, devour, digest, drink, grasp, imbibe, ingest, osmose, soak, sop, sponge, understand
- This thin rag can't absorb all this liquid.
[ترجمه گوگل] این پارچه نازک نمی تواند این همه مایع را جذب کند
[ترجمه ترگمان] این تکه نازک نمی تواند همه این مایع را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این تکه نازک نمی تواند همه این مایع را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to strongly involve or engage.
• مترادف: engross, involve
• مشابه: arrest, bury, busy, consume, devour, engage, enthrall, enwrap, fascinate, grip, hold, hypnotize, imbibe, immerse, mesmerize, occupy, preoccupy, rivet, seize, take
• مترادف: engross, involve
• مشابه: arrest, bury, busy, consume, devour, engage, enthrall, enwrap, fascinate, grip, hold, hypnotize, imbibe, immerse, mesmerize, occupy, preoccupy, rivet, seize, take
- She's a great writer, and her books always absorb me completely.
[ترجمه گوگل] او نویسنده بزرگی است و کتاب هایش همیشه مرا کاملا جذب می کند
[ترجمه ترگمان] او نویسنده بزرگی است و کتاب هایش همیشه مرا به طور کامل جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او نویسنده بزرگی است و کتاب هایش همیشه مرا به طور کامل جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to accept or assume (cost).
• مترادف: bear
• مشابه: assume, cover, eat
• مترادف: bear
• مشابه: assume, cover, eat
- Without liability insurance, he had to absorb the loss from the theft.
[ترجمه samane] بدون بیمه مسئولیت، مجبور بود که خسارت سرقت رو خودش متحمل بشه ( خودش به عهده بگیره )|
[ترجمه گوگل] بدون بیمه مسئولیت، او مجبور بود ضرر ناشی از سرقت را جذب کند[ترجمه ترگمان] بدون بیمه، مجبور بود از دزدی دست بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید