دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف م - صفحه 106
مثفان
مثفاه
مثفد
مثفر
مثفرق
مثفل
مثفن
مثفی
مثفیه
مثقال
مثقالی
مثقب
مثقب العبدی
مثقبه
مثقف
مثقفه
مثقل
مثقله
مثقوب
مثل
مثل اوردن
مثل راندن
مثل زدن
مثل زن
مثل شدن
مثل گشتن
مثل نهادن
مثلا
مثلات
مثلب
مثلبه
مثلث
مثلث العجم
مثلث النعمه
مثلث نشان
مثلثات
مثلثاتی
مثلثه
مثلثی
مثلج
مثلجه
مثلط
مثلع
مثلغ
مثلل
مثله
مثله شدن
مثله گردانیدن
مثله کردن
مثلوث
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111