لغت نامه دهخدا با حرف خ - صفحه 184

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف خ - صفحه 184

خوش مطلعی خوش معاشرت خوش معاملگی خوش معامله خوش مغز خوش مغزی خوش مقال خوش مقام خوش منزل خوش منش خوش منش شدن خوش منشی خوش منشی کردن خوش منظر خوش منظری خوش مور خوش مکان خوش نرم خوش نژاد خوش نسل خوش نسیم خوش نشین خوش نشینان چمن خوش نشینی خوش نظر خوش نعل خوش نعلی خوش نغمه خوش نفس خوش نفسی خوش نقش خوش نقش و نگار خوش نقشی خوش نگاه خوش نما خوش نمایی خوش نمود خوش نمودن خوش نمک خوش نمکی خوش نهاد خوش نهادی خوش نوا خوش نوائی خوش نوایان چمن خوش نوایی خوش نوید خوش نیت خوش نیتی خوش هنری

180 181 182 183 184 185 186 187 188 189

دیکشنری آبادیس

آبادیس از سال 1385 فعالیت خود را در زمینه فن آوری اطلاعات آغاز کرد. نخستین پروژه آبادیس، سایت دیکشنری آبادیس بود. دیکشنری آنلاین آبادیس از ابتدا تاکنون تغییرات بسیاری کرده و ویژگی های مختلفی به آن اضافه شده است. آبادیس افزونه ای کاربردی برای مرورگرهای فایرفاکس و کروم و اپلیکیشن موبایل طراحی کرده است که میتوانید از لینک های بالا دانلود کنید. دیکشنری آبادیس شامل بخش هایی نظیر دیکشنری به زبان های مختلف از جمله انگلیسی، فارسی، عربی و همچنین بیست دیکشنری تخصصی با تلفظ انگلیسی و آمریکایی، ترجمه مخفف و کلمات اختصاری، مترجم آنلاین متن، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ مترادف ها و متضاد ها، معادل فارسی کلمه یا به شیوه درست تر برابر پارسی واژه، فرهنگ سره، عبارات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دانشنامه عمومی، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ساز، راهنمای انتخاب اسم و ... می باشد.

حقوق این سامانه وابسته به دیکشنری آبادیس می باشد.
استفاده از نوشتارهای این دیکشنری، با ذکر منبع، آزاد است.

© 2006-2023 abadis.ir