بی چیز و تهی دستبی چیز و فقیربی چیز و نداربی چیز یا نداربی چیزیبی چیزی یا فقربی حاصلبی حال و سربی حال و شلبی حال وسستبی حد و حساببی حرمتبی حرمتی یا پرده دریبی حرمتی یا پرده دریدنبی حرکتبی حرکت و ثابتبی حرکت و دارای رکودبی حرکتیبی حس یا پژمردهبی خانمانبی خبر از پیادهبی خبر یا غفلت کنندهبی خدایی و شرکبی خطربی دنبالبی دین و مشرکبی دین و ملحدبی دین یا غیر مذهبیبی رغبتیبی رغبتی یا افسردگیبی رمق و شلبی رنگ و جلابی رواج شدنبی رونقبی رونقیبی ریا و خودمانیبی ریا یا بدون حقه بازیبی ریا یا صاف و سادهبی زبانبی زبان زبانداربی سابقهبی سبب و بدون دلیلبی سر و پابی سر و سامانیبی سر و صدابی سرپرستانبی سواد قدیمیبی سواد و درس نخواندهبی شرم یا چشم چرانبی شرمی