برامدگی و تورم عضوی از بدن در اثر بیماری یا جراحت یا کوفتگیبرامدن و انجام دادنبرامده و برجستهبرامده و کوژبراندازی حکومتبرانشیبرانگیختگی درونیبرانگیختن و تحریک کردنبرانگیختن یا هیجانبرانگیختهبرانگیزنده تربرانکاربراوردن حاجتبراوردن و بیرونبراووبرای انجام منظور خود همه کار کردن و خود را به خطر انداختنبرای انکار حدی نیستبرای بیان ارزو و تمنا به کار می رودبرای بیان غصه یا تقاضای کمک به کار می رودبرای بیان نفرت بکار می رودبرای بیماران قلبی مضر استبرای تحصیل علم رنج و زحمت کشیدنبرای تخریب مکه لشکر کشیدبرای ترساندن و تهدید م یگیرندبرای حل برخی از مشکلات باید از ان گذشتبرای درمان کم خونی استفاده می شودبرای رسوایی دیگران می کشندبرای صید ماهی حتما لازم استبرای قطار بوق استبرای گرفتن توپ در فوتبال میروندبرای مقابله با خطر اماده شدنبرای و از جهتبرای کسی می گیرند تا از او پشتیبانی کنندبرای کسی که سنگین است مشغول کاری معمولا به عنوان خوشامد می گویندبرای کسی که مشغول کاری معمولا سنگین است به عنوان خوشامد می گویندبربطبرپا کردن میهمانی و سوربرپاکردنی صیادبرپایی یک جلسهبرتربرتر از دیگرانبرتر از گوهر امد پدیدبرتر و شایسته تربرتر یا بالاتربرتراز گوهربرتراند راسلبرتریبرتری داشتنبرتری علمیبرتری ها