دوستان معادل فارسی اصطلاح a bone of contention چی هست ؟؟ معنیش چی هست؟
اصطلاح عامیانه ی فارسی معادل " A cat has nine lives." چی میشه ؟
معادل فارسی واژه «دیالکتیک » چیست؟
ضرب المثل فارسی معادل برای جمله ی زیر "A bird in the hand is worth two in the bush."
ضرب المثل معادل فارسی برای "Actions speak louder than words." داریم ؟
بنظر شما معادل ( همزمان گر یا همزمان کن ) میتونه معادل خوبی برای multitasker باشه ؟
Even among "normal" adults, sublimated responses occur when the individual is vicariously stimulated by images associated with one of the major erogenous zones.
معادل فارسی برای اصطلاح " Fly-by-night operation"
باسلام،ببخشید معادل فارسی journal کردن نه به معنی روزنامهنگاری ولی به معنی نوشتن و یادداشت کردن چی میشه؟رویدادنگاری میشه؟
ترجمه اصطلاح "take everything at face value"