گرفتن اعترافگرفتن اه کسی کسی راگرفتن پول از کسی با مکر و حیلهگرفتن تبگرفتن تمام حقگرفتن توپ از هواگرفتن توپ در هواگرفتن جان هاگرفتن چیزی به زورگرفتن حقگرفتن در دل کسیگرفتن درز یا شکاف هاگرفتن دلگرفتن رقمگرفتن زبانگرفتن شکن طلاگرفتن شیر از حیوانگرفتن عسکگرفتن گوشی از دست کسیگرفتن لبگرفتن ماهگرفتن نمرهگرفتن و ربودنگرفتن و نشستنگرفتن وقتگرفتنی ا ز هواگرفتنی در جنگگرفتهگرفته بودنگرفته شدهگرفته شده ازگرفته گیریگرفته و بی حالگرفتیگرفدیدمان بن قنگرفدیدمان دستگاهگرفیکگرگگرگ ابی میرزاعلیگرگ افریقاگرگ باران دیدهگرگ بارون دیدهگرگ باغیگرگ بالان دیدهگرگ پدمکگرگ پنسگرگ پویگرگ پیرگرگ تنهاگرگ چری