قابل فهمقابل قبولقابل قسمتقابل گفتنقابل مشاهدهقابل معاوضهقابل مقایسهقابل ملاحظهقابل ندارهقابل نداشتنقابل هضمقابل وصولقابل کشتقابل یا قابلی نداشتنقابلدقابلگیقابلمهقابلمه بزرگقابلمه پیرکسقابلمه دسته درازقابلمه کردنقابلناقابلهقابلیقابلی پلوقابلی نداشتقابلیتقابلیت ارتجاعیقابلیت استماعقابلیت انجام کارقابلیت انعطاف و هماهنگیقابلیت بافرینگقابلیت برنامه ریزیقابلیت تصفیهقابلیت تکثیرقابلیت جوجه دهیقابلیت دسترسیقابلیت ماشینکاریقابلیت همکاریقابلیت و استحقاققابلیت یک وسیلهقابو یافتنقابوسقابوس بن وشمگیرقابوس نامهقابوکقابیقابیلقاپقاپ بازی