فراهم شدنفراهم گرفتن اطراف چیزی رافراهم گرفتن خود رافراهم نهادنفراهم نهادهفراهم و مهیافراهم کردنفراهم کردن زمینهفراهم کندفراهم کنندهفراهم کننده امکاناتفراهمگرفراهمی زیستیفراهمیدنفراهنجارفراهنجارسازیفراهنگفراهکفراهیفراهیختنفراهیمفراهینفراواقع گراییفراوانفراوان سخنفراوان شکیبفراوان گردیدنفراوان نعمتفراوان و بسیارفراوانترین کانی اهنفراوانیفراوانی اسمفراوانی تجمعیفراوانی تراکمیفراوانی ریاضیفراوانی مطلقفراوانی نعمتفراوانی و بسیارفراوانی وخوشیفراوخشتنفراوخشیدنفراورفراوردنفراوردهفراورده ای به صورت مایع معمولا غلیظ با کاربرد ارایشی یا داروییفراورده ای گوشتیفراورده لبنیفراورده میوه ایفراورده هافراورده های فرعی گوشت