شست ماهیشست و شوشست کسی خبردار شدنشستا مازندرانشستارشستش خبردار شدنشستشوشستشو رحمشستشو کردنشستشوی الکترونیکیشستشوی سرسریشستشوی مغزیشستشوی مغزی دادنشستم خبردار شدشستنشستن الکیشستن با سهل انگاریشستن بازیشستن پردهشستن تن در ابشستن خون بخونشستن دفتر یا اوراقشستن دلشستن دل از چیزیشستن زمین به خون کسیشستن سر از گردشستن ظرفشستن لباسشستن ماشینشستن و بستن زخم و جراحتشستن و کنار گذاشتن کسی راشستنیشستهشسته چشمشسته دستشسته رفتگیشسته رفتهشسته روشسته روفتهشسته شدنشسته عذارشسته گفتگوشسته مغز از خردشسته نشدهشسته و رفتهشسته و روفتهشسته کرباسشستونشستیشستی اعلام حریق