رهی معیریرهی واررهی کردنرهیابرهیافترهیانرهیدگانرهیدگیرهیدنرهیده از افاترهیده و ازاد شدهرهیزانارهیلرهیلهرهینرهین الشیرهین منترهین منت کسی بودنرورو اب انداختنرو ابر ها سیر کردنرو از رویش تافتنرو ازسنگ داشتنرو اعصاب کسی بودنرو اعصاب کسی راه رفتنرو انداختنرو انداز چارپارو اوردنرو ایکرو باد بی دررو براوردن زخم و داغرو برگرداندنرو برگردانیدنرو برگردانیدن ازرو به اسمان کردنرو به اضمحلالرو به انحطاط رفتنرو به بهبودرو به بهبودیرو به پس کردنرو به پشترو به چیزی انداختنرو به دیوار کردنرو به راه شدنرو به رشدرو به ره نهادنرو به رو شدن بارو به رو کردنرو به زوالرو به زوال گذاشتن