در مثل دیوارش بلند استدر مثل مناقشه نیستدر مثل موش دارددر مثل هیچ کارهدر مجموعدر محاصرهدر محظور ماندندر محل نامناسبدر محله کوران چه سوددر محوشدگیدر مخالفت بادر مخمصه افتادندر مخمصه انداختندر مخمصه بودندر مدتدر مدت زمان کوتاهیدر مدت سه سالدر مدت معلومدر مدت کوتاهیدر مدرسه میخواننددر مرتبه دومدر مرحله ابتداییدر مرخصی بودندر مسلخ عشقدر مسیردر مسیر زاینده روددر مصاحبت بادر مضیقهدر مضیقه قرار دادندر مضیقه گذاشتندر مضیقه مالی بودندر معامله را گذاشتندر معرضدر معرض اتهامدر معرض اسیب قرار می گیرددر معرض باددر معرض بودن یا قراردادندر معرض خطردر معرض خطر گذاشتندر معرض قرار دادندر معرض قرار گرفتندر معرض گذاشتندر معرض مخاطره گذاشتندر معرض نمایش قرار دادندر معرض نمایش گذاشتندر معرض هوا قرار گرفتندر معرض و گرفتاردر معنیدر معیتدر مغاک افتادن چشم