دهن بوسیدهن بیندهن بین بودندهن پر ابیدهن پر کندهن پرکندهن پشتدهن تازه کنید کندهن تر کردندهن تر کردن به چیزیدهن تلخ بودن از چیزیدهن تنگدهن تیردهن تیغدهن خود را اب کشیدندهن داردهن در دهندهن درهدهن دره کردندهن دریدهدهن دوزدهن سرویسدهن سگ همیشه باز استدهن شمشیردهن شکوه واکردندهن شیرین کردندهن عسلیدهن غنچه کردندهن فرنگدهن فرهدهن فرهنگدهن گاییدهدهن گشاددهن گندهدهن گیرهدهن گیریدهن لقدهن لق بودندهن لقیدهن مردم نمی شود دوختدهن مصریدهن معشوقدهن کجیدهن کجی کردندهن کژدهن کژ کردندهن کسی اب افتادندهن کسی بازماندندهن کسی بوی شیر دادندهن کسی چاک و بست نداشتن