داغ بررانداغ بررخداغ بسرین بودنداغ بسرین داشتنداغ به دل برافکندنداغ به دل کسی گذاشتنداغ به دل یخ گذاشتنداغ تو نبینمداغ چیزی بدل کسی گذاشتنداغ چیزی به دل کسی ماندنداغ چیزی را به دل کسی گذاشتنداغ چیزی یا کسی را به یا بر دل کسی گذاشتنداغ خادمی بر رویداغ خوردنداغ خویشاوندی در دل کسی ماندنداغ دروشداغ دیدنداغ سراسکندداغ شدنداغ شکم از داغ عزیزان کمتر نیستداغ ملکداغ ناامیدیداغ ننگداغ نهادنداغ و دردداغ و درفش کردنداغ و دودداغ و نشانداغ کردنداغ کردن پشت دستداغ کسی را به دل کسی نهادنداغ کسی را تازه کردنداغ کنندهداغارجقداغارجیقداغانداغان چوداغان شدنداغان کردنداغباشیداغدارداغدیده کردنداغرداغستانداغگاهداغم سیتداغمهداغمه بستنداغوداغول باز