دل گرم کردن با کسیدل گرو کردن در جاییدل گروبودن در دست کسیدل گسلدل گشاددل گم کردندل ماجدل مالشدل مالیشهدل ماندهدل مانگدل مجتریدل مداردل مردمدل مردهدل مشغولدل مشغول داشتندل مشغول شدندل مشغول گشتندل مشغول کردندل مشغولیدل مصاف بودن کسی رادل من هواتو کردهدل منهدل مومین بودندل میدادمدل ناپذیردل نازکدل نازکیدل ناشکیب شدندل ناگراندل نشین شدندل نگاه داشتندل نگاه داشتیدل نگه داشتندل نهادندل هادل های بی ارامدل هدائندل هراسان بودندل و اندرونهدل و بن جگردل و جاندل و جان را از چیزی شستندل و جان را یکی کردندل و جراتدل و جرات پیدا کردندل و جگردل و جگر چیزی را بیرون اوردندل و جگر زلیخا