دل به اب صابری شستندل به اندوه داشتندل به باد دادندل به تنگ امدندل به جان امدندل به جان رسیدندل به جانب کسی بودندل به جای امدندل به جای بودندل به جای داشتندل به جای ماندندل به جایها شدندل به جایی افتادندل به جایی رفتندل به چیزی خوش کردندل به چیزی یا کاری نهادندل به حلق امدندل به خدا سپردندل به داغ داشتندل به درد اژده بودندل به دریا افکندندل به دریا انداختندل به دریا زدندل به دریا فکندندل به دریا کردندل به دست اوردندل به دست کردندل به دلدل به دل دادندل به دل راه دارددل به دل راه داشتندل به دل رفتندل به دلدونش رسیدندل به راهی مایل بودندل به رنج چیزی نهادندل به روی دویدندل به صد جا رفتندل به صد راه رفتندل به غم بازبستندل به غم سپردندل به مرگ نهادندل به هزار راه رفتندل به هم برامدندل به هم زندل به کار دادندل بهم زندل بکسی اراستندل بی تابدل بی خویشتندل بی قرار بودن