درخور و سزاواردرخور و لایقدرخور و مناسب چیزی بودندرخوراییدرخورددرخورندهدرخوریدرخوست derkhustدرخونگاهدرخیزدرددرد ارجاعیدرد ازمایدرد استخوان شکندرد امدندرد باطندرد بجان رسیدندرد بخروار اید و بمنقال روددرد برچیدندرد بند پایدرد به هنگام بلعدرد بی دردیدرد بی درماندرد بین قاعدگیدرد پایدرد پنهاندرد تندرد جگردرد چشمدرد چیزی یا کسی خوردندرد حملدرد خندهدرد داشتندرد در تن کسی افتادندرد در جانوراندرد درددرد دلدرد دل به جان رسیدندرد دل پیش کسی بردندرد دل کردندرد دل کردن بادرد دنداندرد دیده کشیدندرد دیندرد را کی میکشد که می زایددرد رشتهدرد ریشدرد زادندرد زایماندرد زدن