خردسودگیخردگراخردگراییخردگریزیخردگیخردلخردل صحرائیخردل وحشیخردلیخردمخردماخردمایهخردمرد رضاییخردمندخردمند خویخردمند هندیخردمندانخردمندانهخردمندیخردنگرشخردهخرده ٔ کاهخرده اهنخرده اوستاخرده بردهخرده بورژواخرده پژوهخرده جواهرخرده چوبخرده حساب با کسی داشتنخرده خرخرده دهقان پیشهخرده ریزخرده زرخرده سازمان سازگار کنندهخرده سنگخرده شمارخرده شیشه داشتنخرده شیشه داشتن جنسخرده فرمایش دادخرده فرمایش داشتنخرده فرهنگ چرمخرده فرهنگ کجروخرده فروشخرده فروشیخرده گاهخرده گرفتنخرده گیرخرده گیر و بهانه جوخرده گیرانه