به گرد دروغ گشتنبه گرد کسی نرسیدنبه گرددبه گردش درامدنبه گردش دراوردنبه گردن افتادنبه گردن گرفتنبه گردن کسی انداختنبه گردن کسی حق داشتنبه گرو دادنبه گرو کردنبه گریبه گزافبه گفتنش ارزیدبه گلبه گل اندودنبه گل زدنبه گل زدن کشتیبه گل فرو شدنبه گمان افکندنبه گمان منبه گمانمبه گمراه گفتند نامت چیست گفت رهبربه گناه مگیربه گند کشیدنبه گه خوردن افتادنبه گه کشیدنبه گورت تف می کنم ۳به گوزگوز افتادنبه گوزی بند بودنبه گوش امدنبه گوش خر یاسین خواندنبه گوش دلش شدنبه گوشتبه گوشت تربه گونه ای کهبه گیاهان بدون دانه گفته میشودبه لب داشتنبه لج انداختنبه لجن کشیدنبه لحاظبه لحاظ اعتقادیبه لحاظ شرعیبه لرزه درامدبه لطفبه لطف الهیبه لطف خدابه لعنت خدا نیارزیدنبه لعنت خدا نیرزیدنبه لفظ کسی رفتن