به فیض رساندنبه فیض رسیدنبه فین فین افتادنبه قاطر گفتن بابات کیه گفت اقادائیم اسبهبه قاعدهبه قایم راندنبه قایم ریختنبه قتل رساندنبه قتل رسیدنبه قد و قواره کسی بودنبه قدربه قدر امکانبه قدر پشت خاک اندازبه قدر گفتنبه قدر می گویمبه قدر وسعبه قدر کافیبه قدرت رسیدنبه قدریبه قدری کهبه قرار باز شدنبه قصدبه قطع رساندنبه قطع رسیدنبه قفابه قلاب اویختنبه قلاب زدنبه قلمبه قلم اوردنبه قهقرابه قهقرا رفتنبه قوت خود باقی استبه قوزک پای کسی نرسیدنبه قولبه قول خودتبه قول شاعر با مردم دانا نکوستبه قول معروفبه قولیبه قید ضمانتبه قید قرعهبه قیمتبه گا دادنبه گا رفتنبه گاز بردنبه گدای سامره ماندبه گربه گم کنندبه گرد او نمی رسیدبه گرد پاش نمی رسدبه گرد چیزی رسیدنبه گرد درفش اندرامدن