بر خون کسی دست شستنبر خون کشیدنبر خویشتن گرفتنبر خیابانبر داد و راه بودنبر دادنبر دادن به بادبر دار زدنبر دار کردنبر دار کشیدنبر دام زدنبر دامن بودنبر دامن کسی نشستنبر در بر و بیابانبر در بودنبر در دلها نشسته بودنبر در عار و ذل قعود کردنبر در عذر امدنبر در کسی زدنبر در کوبیدنبر در کوفتنبر درختبر درخت کشیدنبر دست خود گزیدنبر دست دادنبر دست گرفتنبر دفتر افکندنبر دل راندنبر دل گذاردنبر دل گذشتنبر دل گرفتنبر دل نهادن رنجبر دندان کسی حلال کردنبر دو بخش پذیر استبر دوختنبر دورای ایستادنبر دوسمبر دوشبر دوش درویشبر دوش گرفتنبر دوش کردنبر راه کسی رفتنبر راهی زدنبر رغم انفبر رفتهبر ره سیل و رود خانه ساختنبر روی تاجبر روی درب یخچالvacationبر روی کار امدنبر روی کار اوردن