بر دار کردنبر در بر و بیابانبر در بودنبر در عار و ذل قعود کردنبر در عذر امدنبر در کسی زدنبر در کوبیدنبر در کوفتنبر درختبر درخت کشیدنبر دست دادنبر دست گرفتنبر دل گذشتنبر دل گرفتنبر دل نهادن رنجبر دندان کسی حلال کردنبر دو بخش پذیر استبر دورای ایستادنبر دوسمبر دوشبر دوش گرفتنبر راه کسی رفتنبر رفتهبر ره سیل و رود خانه ساختنبر روی تاجبر روی درب یخچالvacationبر روی کار امدنبر روی کاغذ اوردنبر زانو نشستنبر زبان راندن نام کسیبر زبان گذشتنبر زدنبر زدهبر زده کفبر زمینبر زمین زدنبر زین پیچیدنبر سان شیدبر سخن زدنبر سر افسر داشتنبر سر امدنبر سر اوردنبر سر اولاد ادم هر چه اید بگذردبر سر بازار بودنبر سر بازار تیز کور شود مشتریبر سر پابر سر چیزی بودنبر سر چیزی داشتنبر سر چیزی کردنبر سر خاری بودن