اب ورزیاب وصالاب ولرماب وهوای کویریاب ویرانگراب کاسهاب کافتاب کانال چغندراب کبوداب کدراب کراب کرپاب کردناب کردن دل کسی رااب کردنیاب کردهاب کرفساب کرماب کرهاب کسی با دیگری به یا توی یک جوی یا جوب رفتناب کسی بردناب کسی را ریختناب کشیدناب کشیدهاب کمراب کناراب کندانسوراب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گزاب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجباب که امد تیمم برخاستاب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می خونهاب که میره قورباغه ابوعطا میخونهاب که یک جا ماند میگندداب کوباناب کوثراب کوراب کوناب کونوساب کیراب کیر دزداب یا ابی زیر پوست کسی رفتناب یافتاباابا ابنابا اداره برخورد با ادیانابا از تخصیص و تقییدابا الحسنابا الغوثابا بیژن گیو برخاستندابا داشتن