اب در شکم داشتناب در شیر داشتناب در شیر کردناب در غربال کردناب در قراناب در گلو شکستناب در گلو شکستن یا به گلو جستناب در گوش کسی کردناب در لانه ی یا خوابگاه یا خوابگه کسی ریختناب در لغت محلیاب در لفظ محلیاب در مناطق جنوب شرق و مرکزی ایراناب در هاون ساییدناب در هاون کوبیدناب در هاون کوفتناب در هاونگ کوبیدناب در کام چکانیدناب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیماب درمانیاب دریااب دریا از دهن سگ نجس نمیشوداب دریا بکیل پیمودناب دزاب دزدکاب دست یزید افتادهاب دستت بذار زمیناب دماغاب دندان خوردناب دهاناب دهان برای چیزی رفتناب دهان پرتاب کردناب دهان زنبوراب دهان مردهاب دهان مرده استاب دهن مردهاب دهندهاب دهیاب دودهاب دوستاب دوغاب دوغ خیاراب دوغ خیاریاب دویدن از چشماب دی یونیزاسیون شدهاب دیزی را زیاد کردناب دیزی را زیاده کردناب دیونیزهاب ذوب شدهاب را اب کشیدناب را از اهن جدا کردن