پیشنهادهای dehghan (١١)
زَنگاله: چو زنگاله و گرد گلباد را سپهرم که بد روزفریاد را ( 4/342 )
همی رخش خوانیم و بورابرش ست/به رنگ آتشی و به خوی آتش است ( فردوسی )
مغز دانه میوه ها یکی مزغ بادام بریان و گرم / پنیر کهن ساز با نان نرم 634/6/ شاهنامه به تصحیح خالقی مطلق
همه کومه هاشان به تاراج داد / سپه را همه بدره و تاج داد 6/ 509 فردوسی خالقی مطلق
زَنگاله: چو زنگاله و گرد گلباد را سپهرم که بد روزفریاد را ( 4/342 )
بخواند اندریمان و اخواشت را نهاد/نهاد سپه را و برداشت را ( 4/338 ) خالقی مطلق
دگر گژدهم رزم را ناگزیر / فُروهِل که بگذاشت از چرخ تیر ( جلد چهارم / 309 ) خالقی مطلق
فروهِل : در شاهنامه خالقی مطلق با کسره _ه_ آمده است.
چو پیران سپاه از گنابد براند / به روز اندرون روشنایی نماند ( جلد چهارم بیت270 شاهنامه خالقی مطلق )
همانگه به فرمان یزدان پاک / از آن باره ی دز برآمد تراک تو گفتی که رعدست و باد بهار / خروش آمد اندر شب از کوهسار ( فردوسی )
شرافت و منزلت. مثال: امید میدارد که سورت تیسر ناسخ سوزت تعسر آید. {مقامات حمیدی}ص5