من اندردختر دخترهیروبراین هستم ودخترخونده هیروبراینم دوستان میخوام داستان زندگی خود موبراتون تعریف کنم من داشتم بیرون از خونه بازی می کردم که این اتفاق افتاد من سنگی تقریباً بزرگ روپرتاب کردم وخوردبه تخم اندردآگون و میدونیدوقتی اندردرآگون برگشت ودیدتخمش شکسته سنگیرودیدواونوبوکردفهمید کارمن بوده وپدرومادرمنو درحال نجات دادن من خوره من درحالی که فرار میکردم به دروازه ای رسیدم ورفتم توش رسیدم به دنیای اصلی وهیروبراین منوپیدامیکنه و منوبه خونش میبره اینجابودکه شدم دخترهیروبراین.من دوست دارم دوستانمو بهتون معرفی کنم اندرمن، ویدراسکلت، ویدردختر،اسکلت،اسکلت دختر،کریپر،کریپردختر ،اسلایم،اسلایم دختر،وهیروبراین.این بودداستان زندگی من.