پیشنهادهای هومن محمدی (٨)
Hooka/هوکا/به کج بیل در زبان تبری هوکا گویند. قریب به یقین این واژه از بن "هو" به علاوه پسوند وسیله ساز "کا" ساخته شده است. این واژه در کشورهای اسک ...
ورف/Varf/ همان برف در زبان تبری می باشد.
hesseka/هِسّکا/ هِسّکا یا هِستِکا همان استخوان در زبان تبری می باشد.
Derka/دِرکا/در زبان تبری به رودخانه های کوچک کویند. رودخانه درکه تهران نیز یک درکا بوده و بطور دقیق درکه همان واژه درکا با گویشی تهرانی است. این و ...
Penemeh/پِنِمه/در زبان تبری به ناحیه شرمگاه گویند.
cheloo/چِلو/در زبان تبری به چاه آب گویند.
dagishten/دگیشتِن/در زبان تبری به معنی کشیدن ( آب از چاه و یااحتمالا موارد دیگر ) می باشد. مثال: مِه کیجا بورده چلو سر او دگیشته ( دخترم به سر چاه ر ...
Kela/کِلا/پسوندی مکان ساز در زبان تبری که از بن فعل" کِل" به علاوه الف لیاقت تشکیل شده است ( از فعل" کِل هاکِردن" به معنی شخم زدن و کندن ) و معنی" قا ...