دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٣٩
رتبه در دیکشنری
٧,٣٥٣
لایک
١٣
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
٩ ماه پیش
١
رها کردن - ترک کردن مترادف Abandon
٩ ماه پیش
٠
در علوم دامی به معنای دام مادر است. مثال گاو ماده دارای گوساله Calves were removed from their dams : گوساله ها از مادرشان جدا شدند ( جداکردن گوساله ه ...
١٠ ماه پیش
٠
در آمار به معنی "روش" است و به صورت مخفف proc نیز نوشته میشود مثال برای روش آنالیز واریانس: proc anova و به همین صورت در نرم افزار SAS کاربرد دارد
١٠ ماه پیش
٠
در علوم زیستی و آزمایشگاهی به معنای جدا کردن است Separated from parent material
١٠ ماه پیش
٠
در تزریقات به معنی هوای گیری سُرنگ قبل از تزریق به کار میرود
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.