دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٦٩
رتبه در دیکشنری
٧,٥٦٠
لایک
١٦
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
٢
رها کردن - ترک کردن مترادف Abandon
١ سال پیش
٠
در علوم دامی به معنای دام مادر است. مثال گاو ماده دارای گوساله Calves were removed from their dams : گوساله ها از مادرشان جدا شدند ( جداکردن گوساله ه ...
١ سال پیش
١
در آمار به معنی "روش" است و به صورت مخفف proc نیز نوشته میشود مثال برای روش آنالیز واریانس: proc anova و به همین صورت در نرم افزار SAS کاربرد دارد
١ سال پیش
٠
در علوم زیستی و آزمایشگاهی به معنای جدا کردن است Separated from parent material
١ سال پیش
٠
در تزریقات به معنی هوای گیری سُرنگ قبل از تزریق به کار میرود
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.