دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢,٠٤٢
رتبه در دیکشنری
١,٧٤٧
لایک
٢٠٩
دیسلایک
٢٤
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٢
بدون رنگ ، کسل کننده ، ملالت آور Definition: lacking color, uninteresting , boring Synonym: colorless
٣ سال پیش
٧
ماندنی، با دوام Synonym: enduring
٣ سال پیش
١
کم نور ، تار Definition:not bright or clear
٣ سال پیش
١
بی اختیار، بی برنامه Definition: unplanned, uncontrolled
٣ سال پیش
٩
طول ( اسم ) طول کشیدن ( فعل )
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.