پیشنهاد‌های شیدا ربیعی منفرد (٥)

بازدید
٦٢
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بزرگ کردن چیزی معنی صفحه ی ۴۰ ساپلمنتری کانون:make something look bigger than it is معنی دیکشنری:make something look bigger than it really is مثال: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک نوع مریضی ( an illness like a bad cold ) مثال:Five month ago I had a bad the flu and I thout I die! من ۵ ماه پیش آنفولانزای بد داشتم در حدی که فک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Fitting room Means when you go to the store you can wear your favorite clothes in the fitting room اتاق پرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزان تر میشه cheaper مثال:Why was a man buy that shirt? Becouse it was cheaper than the blue one

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دایناسور نوعی حیوان که سال های بسیار دور وجود داشته Dinosaur مثال:I have a great lecture about dinosaurs من یک املای عالی درباره ی دایناسور ها دارم