جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٢٥
بزرگ کردن چیزی معنی صفحه ی ۴۰ ساپلمنتری کانون:make something look bigger than it is معنی دیکشنری:make something look bigger than it really is مثال: ...
٣ سال پیش
٦
یک نوع مریضی ( an illness like a bad cold ) مثال:Five month ago I had a bad the flu and I thout I die! من ۵ ماه پیش آنفولانزای بد داشتم در حدی که فک ...
٣ سال پیش
-٢
Fitting room Means when you go to the store you can wear your favorite clothes in the fitting room اتاق پرو
٤ سال پیش
١
ارزان تر میشه cheaper مثال:Why was a man buy that shirt? Becouse it was cheaper than the blue one
٤ سال پیش
١٢
دایناسور نوعی حیوان که سال های بسیار دور وجود داشته Dinosaur مثال:I have a great lecture about dinosaurs من یک املای عالی درباره ی دایناسور ها دارم
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.