تاریخ
٣ سال پیش
متن
The doctor told me to sign off.
دیدگاه
٠

دکتر بهم گفت استعلاجی برم. ( بریتیش )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I'd better sign off now. Love John.
دیدگاه
٠

بهتره که این نامه رو همینجا به پایان ببرم. ( با ) عشق، جان.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She was very sympathetic when I was sick.
دیدگاه
١

زمانیکه من مریض شدم او بسیار دلسوزانه رفتار نمود. ( او بود خیلی هم احساس وقتی/کی من بود بیمار. )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was enormously sympathetic when my father died.
دیدگاه
١

زمانیکه پدرم درگذشت او بی اندازه شفیق بود. ( او بود نهمار طور هم احساس وقتیکه/کی مرا پدر مرد. )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We work best in a sympathetic atmosphere.
دیدگاه
١

ما در یک فضای همدلانه بهترین شکل از کارمان را ارائه می دهیم. ( ما کار بهترین در یک هم احساس هواکره. )

٢