دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٧٥٨
رتبه در دیکشنری
١,٠٨٥
لایک
٣٧٨
دیسلایک
٥٠
جدیدترین پیشنهادها
٣ ماه پیش
٠
دوباره غذا میخوام، یه پرس دیگه میخوام.
٣ ماه پیش
٠
آرام خوردن یا جویدن چیزی که پر سر و صدا است مثل چیپس، بیسکوییت، هویج
٣ ماه پیش
٠
باشه برای یه فرصت دیگه. برای رد دعوت
١١ ماه پیش
١
منحل کردن،
جدیدترین ترجمهها
٤ سال پیش
The payback for reorganization should be increased productivity.
-١
پدر مادرم منو مجبور کردن که تمام پول را پس بدهم و این درسی بود که من هرگز فراموش نمیکنم
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.