تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازآفرین [باز آفرین] ( صفت ) ۱. آن که دوباره زندگی، نیرو یا طراوتی را به چیزی می بخشد؛ احیاگر. ۲. پدیدآورندهٔ نو پس از فرسودگی یا زوال؛ بازسازندهٔ ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

وَطَن [وَطَن] ( عربی ) ۱. سرزمین و دیاری که کسی در آن سکنا گزیده و به آن تعلق خاطر دارد؛ خانه، سکونتگاه، دیار اصلی. ( Homeland ) 2. در کاربرد عمومی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

موطَن [مُوْطَن] ( عربی ) ۱. جای اقامت و محل سکونتِ کسی؛ دیار ( در کاربرد خاص: �دیاریس� ) و سرزمینی که شخص در آن سکونت گزیده است؛ سرزمینی که در آن خا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لَچَکْ : لَچ کوچک، لَچ تا شده به نیم، پارچه چهارگوشی که از قطر به تیم تا شود و مثلثی شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لَچ [اسم] پارچه ای چهارگوش، معمولاً کوچک و قابل تا شدن، که برای مصارف گوناگون از جمله روسری، دستمال سر یا پوشاک استفاده می شود. توضیح: لَچ شکل اصلی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیاریس [اسم] ( مشتق از دیار پسوند ملکی - یش/یس ) سرزمینِ متعلق به من؛ موطنِ خود؛ وطن شخصی؛ مکانی که فرد به آن تعلق دارد یا آن را موطن پدری خویش می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیاریس [اسم] ( مشتق از دیار پسوند ملکی - یش/یس ) سرزمینِ متعلق به من؛ موطنِ خود؛ وطن شخصی؛ مکانی که فرد به آن تعلق دارد یا آن را محل زندگی خویش می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موطن، مشتق از دیار، به معنای دیار من