جدیدترین پیشنهادها
قرقی. [ ] ( اِ ) نوعی از کلاه که در سوالف زمان مخصوص پادشاهان بوده ، و در این زمان از ملبوسات عوام است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) . قرقی. [ ق ِ ] ( ت ...
واژه چالش. [ ل ِ ] ( اِمص ) چالیش. رفتاری که از روی ناز و تکبر و عجب کنند. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ) . رفتار کسی از روی تکبر و نخوت و ن ...
اردوی همایون و اردوی همایونی و اردوی معلا و اردوی عالی ؛ لشکرگاه پادشاهی : بعضی از کلانتران آن ولایت از محمد بهارلو رو گردان شده و به اردوی عالی [ سل ...
چغل مترادف چغل: سخن چین، نمام، خبرکش دنبال کنید بستن تبلیغات لغت نامه دهخدا چغل. [ چ َ غ َ ] ( اِ ) چین و شکنچ را گویند. ( برهان ) . چین و شکنج. ( ا ...
چاودار. ( اِ ) چودار. چودر. ویبگ. گیاهی هرزه که در غله زار روید و دانه آن چون گندمی لاغر و کشیده است. قسمی گندم وحشی. نوعی از حبوبات که در میان گندم ...