پیشنهادهای امین (١٣٥)
خزینه کلمه ای تورکی است که از قازان تورکی به معنی دیگ گرفته شده که بصورت خازان وارد عربی گشته و در باب فعیله بصورت خزینه و به معنی حوض داخل حمام در ا ...
مخزن کلمه ای تورکی است که از قازان تورکی به معنی دیگ گرفته شده که به صورت خزن وارد عربی گشته و در باب مفعل به شکل مخزن و به معنی محل انبار مایعات و س ...
استاد علی حسینی مکتوبات قبل از اسلام تورکی کتاب ارتنگ مانی به زبات اویغوری کتیبه اورخون ینی سی به زبان و خط تورکی کتابهای بودایی مانوی به زبان اویغور ...
مغازه کلمه ای تورکی است که در اصل قازان بوده و به صورت خزن وارد عربی گشته و به اشکال خازن و مخزن وخزینه در امده اند که همگی به معنی و مفهوم ظرف حجمدا ...
لری کلمه ای تورکی است که به معنی ساده و بی شیره وپیله می باشد لغتنامه شاهمرسی ص932
زبان دری زبانی است که در اواخر دوران سامانی و اوایل غزنوی در دربار شاهان بر پایه زبان سغدی که در شرق ایران رایح بوده و طبق گفته کاشغری تحت تاثیر زبان ...
تالش کلمه ای تورکی است که از دو جزو تال به معنی بلند در دیوان الغات تورک و پسوند ش تشکیل یافته که با هم به معنی در بلندی است که با مفهوم تالش که در ا ...
زبان سغدی اگر وجود داشت فعلا از بین رفته و فاقد کتاب کتیبه لغتنامه گرامر و غیره است هدف از اختراع مجدد این زبان به خاطر نامیدن لغات فراوان تورکی در ز ...
جوشش کلمه ای تورکی است که از فعل جوشماق به معنی جوشیدن گرفته شده ریشه آن جوش بوده وقتی پسوند ش بدان اضافه می شود به شکل جوشش و به معنی خروش وغلیان در ...
آشکار کلمه ای تورکی است که در اصل آشگور می باشد که از دو جزو آش از فعل آشماق به معنی باز کردن و گور از فعل گورمق به معنی دیدن درست شده و با هم به معن ...
کنگرلو کلمه ای تورکی سومری است در زبان سومری کنگر اسمیست که سومرها به خودشان می گفتند و لو یعنی آدم وباهم یعنی انسان سومری در تورکی نیز کنگر اسم یکی ...
لواش کلمه ای تورکی است که در اصل لاواش می باشد و به معنی نان نازک پهن است در لغتنامه های دهخدا و شاهمرسی تورکی قید شده است
گرگ کلمه ای تورکی است که از قورد به معنی گرگ گرفته شده و گرنه در زبانهای هم خانواده فارسی ورکا است
توله کلمه ای تورکی است که از فعل تولتمک به معنی بچه دار شدن حیوان گرفته شده ریشه ان تولت بوده که به معنی بچه حیوان و سگ می باشد در جمله { اول قوی تول ...
استاد behsiraf دزدی از افراد ثروتمند انجام می شود وگرنه کسی از یک فرد فقیر بیچیز دزدی نمی کند همه این زبانها از زبان پهلوی منشعب شده که نه کتابی نه ک ...
سکته کلمه ای تورکی است که به معنی فلج بوده و از فعل سکیتمک به معنی فلج کردن گرفته شده که ریشه آن سکیت می باشددر متن اول آنی سکیتتی یعنی وی او را فلج ...
جیش کلمه ای تورکی است که از فعل جیشتمک به معنی به ادرار بردن طفل گرفته شده ریشه آن جیش بوده و به معنی ادرار کودک در فارسی بکار می رود در متن اوراغوت ...
تازه کلمه ای تورکی است که در اصل تزده می باشد و از دو جزو تز به معنی تند و سریع و زود و پسوند ده به معنی در تشکیل شده که با هم به معنی به زودی و به س ...
تیز کلمه ای تورکی است که از فعل تیشتمک به معنی تیز کردن گرفته شده ریشه آن تیش بوده که شین به ز تبدیل شده و بصورت تیز وارد فارسی شده است دیوان الغات ت ...
توتون کلمه ای تورکی است که از فعل توتمک به معنی دود کردن و توتتمک به معنی دودگردانیدن گرفته شده ریشه آن توت بوده وقتی پسوند اون بدان اضافه می شود به ...
آقا کلمه ای تورکی است که به معنی سرور و بزرگ می باشد در لغتنامه های دهخدا و شاهمرسی تورکی قید شده است
بله کلمه ای تورکی است که از بله تورکی به معنی همین است گرفته شده و علامت تایید است
چمچه کلمه ای تورکی است به معنی کف گیر که در دیوان الغات تورک تصحیح استاد دبیر سیاقی به شکل چمچا امده است ص599
مخابرات کلمه ای پهلوی است که از مخا به معنی مغز و برات همان حواله ترکیب یافته و به معنی فرستادن مغز به شخص دیگر و حواله کردن است که بعدا از پهلوی وار ...
کس با ضمه کاف کلمه ای تورکی است که از کس تورکی به معنی زن گرفته شده دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق در اردبیل هم کسی به زن می گویند و به معنی الت ت ...
چادر کلمه ای تورکی است که به معنی خیمه و پوشش زنان بکار میرود و به شکل چاتیر در دیوان الغات تورک و به صورت چادیر در لغتنامه شاهمرسی قید شده و از فعل ...
آ ستارا کلمه ای تورکی است که از دو قسمت آست به معنی پایین و آرا به معنی مکان تشکیل شده و با هم به معنی منطقه پست می باشد وجه تسمیه آنهم به دلیل ارتفا ...
قاطر کلمه ای تورکی است که به معنی استر بوده در دیوان الغات تورک ص230 ولغتنامه شاهمرسی ص 728 آمده در لغتنامه های معین و فرهنگ فارسی نیز تورکی قید شده ...
قاشق کلمه ای تورکی است که به معنی وسیله غذا خوردن می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص238 اغت نامه شاهمرسی ص 753 در لغت نامه های دهخدا معین فر ...
فارابی معلم ثانی فیلسوف بزگ تورک متولد اترار در تورکیستان می باشد وی کتابهای زیادی در زمینه فلسفه و بسط و توضیح ارسطو نوشته است حالا یک عده این دانشم ...
اش و لاش کلمه ای تورکی است که از دو جزو اش از فعل آشماق به معنی باز کردن و لش به معنی احشا می باشد که با هم به معنی باز شده و احشای بیرون ریخته است و ...
شام اسبی کلمه ای تورکی است که از سه قسمت شام مخفف شمن اس یا همان آز از اقوام باستانی تورکان و بی به معنی بوی و طایفه می باشد و در کل به معنی طایفه شم ...
کرد کلمه ای تورکی است که در اصل گورده بوده واز دو جزو گور به معنی بلند و پسوند ده به معنی در تشکیل یافته و با هم به معنی در بلندی است چون کوردها اکثر ...
استاد گرامی کیمیا احمد اینجانب افتخار قشقایی بودن را ندارم و آزر هستم که همان تورکهای ازربایجان می باشد و گفته های من اصلا ربطی به قشقایی ها ندارد و ...
دهل کلمه ای تورکی است که در اصل دوول بوده و از فعل دوومک به معنی زدن گرفته شده ریشه آن دوو بوده وقتی پسوند اول بدان اضافه میشود به شکل دوول وبه معنی ...
بیشه کلمه ای تورکی است که از میشه تورکی به معنی جنگل گرفته شده که در زبان سومری هم عینا به معنی جنگل وجود دارد و میم به ب تبدیل شده و به صورت بیشه و ...
ساغول کلمه ای تورکی است که از دو جزو ساغ به معنی سالم و اول از فعل اولماق به معنی باش درست شده و با هم به معنی سلامت باش و ممنون است
کوتاه کلمه ای تورکی است که در اصل گوده بوده وبه معنی کوچک از نظر ارتفاع می باشد لغتنامه شاهمرسی ص894 در تورکی جغتایی به صورت کوته می باشد
قانبور کلمه ای تورکی است که به معنی خمیدگی کمر بوده از فعل قانبورماق به معنی خم کردن گرفته شده ریشه ان قانبور بوده که به معنی خمیدگی کمر بکار می رود ...
بارو کلمه ای تورکی است که به معنی ساختمان و خانه می باشد و در اصل به صورت بارک در کتیبه اورخون ینی سی و به صورت بارق در دیوان سنگلاخ امده است و در فا ...
زبان سومری جزو زبانهای التصاقی بوده و بیش از 300 لغت تورکی در این زبان می باشد مثل tush افتادن در تورکی tush افتادن در سومری qash دویدن در تورکی qash ...
رفتن کلمه ای تورکی است که امر ان رو می شود که از فعل تورکی یورومک و ریشه ان یورو گرفته شده که ی ان حذف شده و به صورت رو وارد فارسی شده است یورش روش ی ...
سواد کلمه ای تورکی است که در اصل ساوات بوده و از دو جزو ساو به معنی حرف پیام و آت به معنی بندازو برسان تشکیل شده و با هم به معنی حرف رساندن پیام رسان ...
قطار کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی لایه لایه اضافه کردن طبقه طبقه افزودن گرفته شده ریشه ان قات بوده که به معنی لایه و طبقه می باشد وقتی ...
جوانه کلمه ای تورکی است که از جورمک به معنی جوانه زدن گرفته شده ریشه ان جور بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل جورمه و به معنی حوانه درمی ای ...
دیلماج کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل دیلیمی آچ می باشدو از دو جزو دیلیمی به معنی زبانم و آچ یعنی باز کن تشکیل شده و با هم به معنی مترجم می باشد
استاد ماحمود اقبالی ارش کیانی کیارش ارش nk سعید خوی arash kiyani شما واقعا کور هستید بایست عجلا به چشم پزشک مراجعه کنی من پار س کردن را فارسی نوشتم ن ...
بشقاب کلمه ای تورکی است که از دو جزو بش به معنی خالی و قاب به معنی ظرف گرفته شده و با هم به معنی ظرف خالی است
ییلاق کلمه ای تورکی است که در اصل یایلاق بوده و از دو جزو یای به معنی تابستان و پسوند مکانی لاق تشکیل شده و با هم به معنی مکانی است که در تابستان عشا ...
اتاق کلمه ای تورکی است که از دو جزو اوت به معنی اتش و پسوند اق درست شده و با هم به معنی محل اتش است از انجا که انسانهای اولیه کنار اتش می نشستند کلمه ...