تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

گیزماق، گیزما، گیزیشماق و . . . همان گرم شدن فارسی است، شباهت نوشتاری و تلفظ مشابه نشان دهنده ریشه ترکی کلمه گرماست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

گسترش تبدیل شده کلمه گؤسترمک در ترکی ( نشان دادن ) و گؤرسدماق در ترکی آذربایجانی که ریشه آنها ازکلمه گؤرماق ( دیدن ) درست شده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن. در ترکی کلماتی مانند گیریشماق، گیرره ماق به گیر انداختن. گاها در ترکی میگن گیره سالدیم، یعنی گرفتمش.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قیووریلماک ترکی، ریشه کلمه قبراق است. برای مثال میگن قیووریم قیووریم ساچلار. موهای فر که مثل فنر در حال حرکت هستند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

قنات، در ترکی واژه قول قاناد ( بازو و قاناد به پرها وبازوهای پرنده اطلاق میشود ) اکثرا در کنار هم به کار میرود. باتوجه به شکل قاناد ( پرها و بازوهای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

درود، درست، دیوار. و. . . کلماتی که ریشه آنها از کلمه ترکی دورماق. صاف ایستادن. مثال . در ترکی d�z ( درست ) durz ایستادن، مثل قیام کردن در عربی، که ر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

آش ( آچماق ) در لهجه ترکی تبریزی به باز کردن میگویند. گؤر به معنى دیدن. آشگؤر. باز کن ببین. شاید آشکار تغییر یافته از کلمه ترکی آش گؤر باشد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کسمکkəsməkبریدن، کلمه ترکی است. احتمالا ریشه کلمه کسر است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بلورb�l�r واژه ای ترکی است از کلمه بولونمک ( بلوک بلوک شدن ) وقتى سطح آب یخ میبندد ابتدا بلوک بلوک میشود که به بلور گویند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

چاره ( راهکار، روش، راه باز کردن چیزی ) کلمه ای ترکی است که از کلمه ، آچماق، مشتق شده و با آچار به معنی کلید تقریبا هم معناست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

کلمه ترکی چیرتدانماق. مثال وقتی قطره آب به زمین میخوره تکه تکه و پخش میشه یا به ترکیمیگن چیرتدانماق میکنه. پرتلاماق نمونه کوچک پاتلاماق ( انفجار یا ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دورانdəvəran ارز دیوویرلانماقdivirlamaqترکی شکل گرفته. مثلا داش داغدان دیووریرلاندی. سنگ از کوه به دوران افتاد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلی در ترکی به نترسیدن و شجاعتی که مثل دیوانگییست. در ترکیه اصطلاح دلی قانلی به جوان شجاع و فعال میگن. کلمه دلیر برگرفته از دلی dəli در زبان ترکی است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

در ترکی به انگشت بارماق و به ناخن دیر ناخ گویند، احتمال اینکه ناخن از بخش دوم کلمه دیرناخ ترکی شکل گرفته باشد وجود دارد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بله از ( بللی ) bəlli ترکی که به معنای معلوم بودن واضح و روشن بودن است شکل گرفته است. بیلمک به معنای دانستن و مفهوم بودن یک چیز است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٤

بؤیوک ( بزر گ ) ، بؤیومک ( بزرگ شدن ) بؤیوتمک ( بزرگ کردن ) ریشه کلمه بزرگ برگرفته از b�y�k ترکی است

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

درو از کلمه درمکdərmək ( چیدن، کندن ) ترکی شکل گرفته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کلمات ترکی بیچمک، بیچین، قیچی، و. . . اشاره به کندن و جدا کردن به وسیله ابزاری رابیچمک و درو و برداشت محصول را مثلا با داس را بیچین گویند. چئینمک هم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یان همان کلمه y�n ( یؤن ) که معنی طرف را دارد و در ترکی در اشاره به آنطرف می گویند. اویان. در اشاره به طرف اشاره طرف دیگر که نزدیک به اشاره کننده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

( آغیز ) در ترکی یعنی دهان، ورودی تغذیه بدن، شروع دستگاه گوارش. ( بوغاز ) هم به گلو گفته میشه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کلکkələk با فتحه در، ک . ، و ، ل. در ترکی آذربایجانی به انباشتن سنگهای کوچک روی هم معمولا برای تعیین حدود زمین کلک قورماق، یعنی کلک در ست کردن میگوین ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

گؤز ( چشم ) اورتمک ( پوشاندن ) . . . گؤز اورتمولموش چیزی که رویش پوشیده شده یا همان گذشته. شاید از ترکی اقتباس گرفته،

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

گرایش. گیرماق، گیریشماق، به معنی وارد شدن. صد در صد واژه ترکی