دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦١٢
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤,٦٣٩
لایک
لایک
٥٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢٠
رتبه
رتبه در بپرس
٥,٣١٩
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
١

قوپاردماق. یعنی جدا کردن جزی از کل مثلا شاخه درخت، قاپماق به معنی جدا کردن و در اختیار گرفتن سریع و آنی چیزی . ضربالمثل ترکی هست در اشاره به ناامنی ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

کلمات ترکی ، گرد، گیرماق ، گیره، گردو. . . به معنی دایره ( فضای بسته ) . گیر، گیرماق. به معنی وارد شدن فضایی، گریشماق، تلاش برای به احاطه در آوردن چی ...

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه

گیزماق، گیزما، گیزیشماق و . . . همان گرم شدن فارسی است، شباهت نوشتاری و تلفظ مشابه نشان دهنده ریشه ترکی کلمه گرماست.

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه

گسترش تبدیل شده کلمه گؤسترمک در ترکی ( نشان دادن ) و گؤرسدماق در ترکی آذربایجانی که ریشه آنها ازکلمه گؤرماق ( دیدن ) درست شده است.

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

گرفتن. در ترکی کلماتی مانند گیریشماق، گیرره ماق به گیر انداختن. گاها در ترکی میگن گیره سالدیم، یعنی گرفتمش.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٤ رأی
تیک ٤٥ پاسخ
١,٩٣٧ بازدید
٨٠,٠٠٠
تومان

می توان از   معانی لعاب استفاده کرد . لعاب های آبرنگی و شره ای . کارگاه در شهر  یزدمیباشد .

٢ ماه پیش
٢ رأی

پارالا  سرام.پارلاماک  کلمه ای ترکیست که معنای  برق انداختن  يا روشنايي و نور  انداختن

٢ ماه پیش