دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
قوپاردماق. یعنی جدا کردن جزی از کل مثلا شاخه درخت، قاپماق به معنی جدا کردن و در اختیار گرفتن سریع و آنی چیزی . ضربالمثل ترکی هست در اشاره به ناامنی ج ...
کلمات ترکی ، گرد، گیرماق ، گیره، گردو. . . به معنی دایره ( فضای بسته ) . گیر، گیرماق. به معنی وارد شدن فضایی، گریشماق، تلاش برای به احاطه در آوردن چی ...
گیزماق، گیزما، گیزیشماق و . . . همان گرم شدن فارسی است، شباهت نوشتاری و تلفظ مشابه نشان دهنده ریشه ترکی کلمه گرماست.
گسترش تبدیل شده کلمه گؤسترمک در ترکی ( نشان دادن ) و گؤرسدماق در ترکی آذربایجانی که ریشه آنها ازکلمه گؤرماق ( دیدن ) درست شده است.
گرفتن. در ترکی کلماتی مانند گیریشماق، گیرره ماق به گیر انداختن. گاها در ترکی میگن گیره سالدیم، یعنی گرفتمش.
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
می توان از معانی لعاب استفاده کرد . لعاب های آبرنگی و شره ای . کارگاه در شهر یزدمیباشد .
پارالا سرام.پارلاماک کلمه ای ترکیست که معنای برق انداختن يا روشنايي و نور انداختن