تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد راکد و بیمار ( برای صنعت هم به کار میرود ) the government is trying to prop up the ailing economy دولت داره تلاش میکنه اقتصاد بیمار ( ضعیف/ر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

not quite so ( adj ) یعنی اونقدر ها هم اینطور نیست مثلا: the situation is not quite so straightforward when it comes to getting rid of e - waste وضع ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

crave attention یعنی دنبال توجه بودن، تشنه توجه بودن he tries to make jokes because he craves for attention اون تلاش میکنه شوخی کنه چون تشنه/دنبال ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یهو به کسی پریدن ( چه از لحاظ فیزیکی یعنی حمله کردن و چه از لحاظ کلامی یعنی پرخاش کردن ) as soon as an outsider criticize either of them, they close ...

پیشنهاد
٠

برای اینکه بگی بین دو نفر اختلاف هست و از همدیگه خوششون نمیاد و رابطه دوستانه ای ندارند مثلا: i've got two sisters. they used to fight like cat and d ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه امدن و عقب نشینی در موضوعی the government has been forced into a climbdown after the revelations of a cover - up دولت مجبور شده است به عقب نشی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میتواند معنی خرید ( buy ) هم بدهد: could you do me a favour and pick me up some milk from the supermarket? could you do a big favour for me and pick ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

put sb up to sth = کسی رو به انجام کار ( معمولا منفی یا احمقانه ) ترغیب و تشویق کنی 1. he put me up to this اون من رو به این کار تشویق کرد 2. she is ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

she always asks dad for help with cash because he is a soft touch اون همیشه از پدر درخواست کمک در زمینه پول میکنه چون اون ( پدر ) ادم دلرحمیه و زود پ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

revival of interest = تجدید علاقه medical science has known about synesthesia for centuries, but this revival of interest has increased our understa ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. سفر کردن به فضا ( با توجه به متن مربوط ) 2. بلندپروازی کردن ( set goal very hight ) مثلا: my parents always thought me to rich for the sky when ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

take Olympic gold medal - wining swimmer Michael Phelps as an example در نظر بگیر شناگر مدال آور طلای المپیک، مایکل فلپس، را به عنوان مثال

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

leisurely یعنی به آرامی، که متضاد هست با frantic یعنی خیلی سریع leisurely pace ≠ frantic pace سرعت خیلی زیاد ≠ سرعت آرام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

cut out on something= کلا قطع کردن یه چیزی و کنار گذاشتنش cut down on something= کم کردن چیزی when your blood pressure is high, you should cut out o ...